فاطمه غلامی

اندکی پس از آغاز جنگ تحمیلی، نیروهای بعثی عراق در پی ناامیدی از اشغال خوزستان، تلاش خود را به نابودی تأسیسات نفتی ایران معطوف کردند. علت ایجاد بحران صنعت نفت ایران طی دوران جنگ هشت ساله، ضربه زدن به صادرات آن به عنوان درآمد ارزی کشور و نیز ضربه زدن به تولید نفت خام و فرآورده های نفتی و گاز در داخل و ایجاد آلودگی های زیست محیطی بود.

 عراق در سال های1361 و 1362 پس از اینکه از حملات خود به خارک و سایر تأسیسات و پالایشگاه های کشور ما مأیوس شد، حمله به چاه های نفت را در دستور کار خود قرار داد.

اولین بار در بهمن 1361 چاه های میدان نفتی نوروز را بمباران کردند. این اقدام صدام بیشتر از این که به ایران آسیب بزند، محیط زیست و آبزیان خلیج فارس را هدف قرار داد، با بمباران چاه  شماره 3 نوروز، روزانه 2000 بشکه نفت 150 لیتری داخل آب می ریخت و باعث کشته شدن آبزیان و آلودگی محیط زیست می شد.

آن زمان کشورمان، به دلیل سیاست غلط شاه در صنعت نفت که متکی بر بیگانگان بود، به متخصصان داخلی متبحر در حوزه بازسازی سکوها و پالایشگاه ها دسترسی نداشت. کارشناسان خارجی هم در صورتی برای مهار چاه می آمدند که امنیت آن ها کاملاً برقرار باشد به این مفهوم که جنگ خاتمه یابد و این با توجه به شرایط حاکم بر جبهه ها و خوی جنگ طلبی صدام شدنی نبود. تکنیک مهار چاه ها در دست دو شرکت امریکایی و یک شرکت کانادایی قرار داشت. مقداری از نفت چاه ها آتش گرفته و سوخته بود و مقداری از آن روی سطح آب باقی مانده بود؛ به همین دلیل تمام خبرگزاری ها به ویژه صدام جنایتکار و حامیانش که خود به این چاه حمله و زمینه آلودگی را ایجاد کرده بودند وانمود می کردند که جمهوری اسلامی دریا را آلوده کرده است و این آلودگی را بهانه تبلیغاتی بسیار سنگینی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی قرار داده بودند.

اما بالاخره تعدادی از کارشناسان غیور این سرزمین اعلام کردند که می توانند این چاه را خاموش کنند و بدین ترتیب، در اول تیر ماه 1362 در اوج تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، کار مهار اولین چاه در منطقه نوروز آغاز شد و در شهریور سال 1362 (مصادف با عید قربان) مهار چاه شماره 3 نوروز به دست متخصصین کشورمان با موفقیت صورت گرفت.

این اتفاق یک پیروزی شگفت انگیز و یک شوک خبری در صنعت نفت جهان بود. هیچکس باور نمی کرد که جمهوری اسلامی بتواند چاه ها را با استفاده از دانش، تکنیک و نیروهای داخلی مهار کند. این اقدام ایران به نوعی تبدیل تهدید به فرصتی برای آموزش، تدبیر، دانش اندوزی و گسترش مرزهای دانش بود.

حضرت امام خمینی (س) در 30 شهریور 1362 در جمع متخصصان و کارگران مهارکننده چاه نفت نوروز سخنرانی کردند که متن آن در ادامه می آید:

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

تسلیم ناپذیرى ایران در مقابل امریکا

من بسیار خوشحال هستم از اینکه این برادرهاى عزیز را امروز مى ‏بینم و براى ما سرافرازى ایجاد کردند و مسأله، بُعد معنویش اهمیتش بسیار بیشتر از بُعد مادیش است. بُعد مادیش، خوب یک مقدارى نفت مى ‏رفته و الحمدللَّه جلوگیرى کردند. اما بُعد معنوى همان است که شما اشاره کردید که اینها ماها را همیشه با این مسائل مى‏ ترسانند. دست به آن نزنید که نخواهد شد، غیر از امریکا این کار نمى ‏تواند بکند، غیر از فرانسه و نمى ‏دانم چى نمى ‏توانند بکنند. در صورتى که ثابت کردند جوان ‏هاى ما و کارمندهاى ما و همه اشخاصى که در این امور مربوط هستند، به اینکه نه، آن کارهایى که آن ها ممتنع مى ‏دانند، اینجا ممکن است و ما باید این را راهى باز کنیم براى کارهاى بزرگ تر، نترسیم از مطلب که ما نمى ‏توانیم بکنیم. نخیر، مى ‏توانیم بکنیم. خوب، یک همچو مطلبى که من دیشب فیلمش را آوردند دیدم، البته من درست نمى ‏توانم بفهمم مسائل را، اما سختى و مشکلى ‏اش را فهمیدم که این کار با چه سختى انجام گرفته، با چه مشکلى انجام گرفته است. و همان طورى که گفته شده است، این را آن طور نمایش داده بودند که غیر از یک امریکا و امثال او از آن ها نمى ‏آید این کار را بکنند.  

 و با این مى ‏خواستند که ما را به یک نحوى گرایش بدهند به آن طرف. و این باید به دولت ‏هاى کشورهاى اسلامى و خصوصاً به این خلیجى ‏ها تذکر داده بشود که شما خودتان برخیزید از جا. این قدر خودتان را اسیر این قدرت ‏هاى بزرگ نکنید. شما خودتان مى‏ توانید کار بکنید. شما خودتان شریان حیات امریکا و امثالش دست شماست، و خودتان مى ‏توانید کار را انجام بدهید. و معنا ندارد که دولت‏ هاى اسلامى همه کوشش کنند به اینکه ایران هم باید مثل خود ما باشد و مربوط به امریکا باشد. این کوشش ‏ها بى‏ فایده است و ایران دستش را پیش امریکا ان شاءاللَّه تا ابد دراز نمى‏ کند، ولو اینکه فانى بشود. آن ها گمان مى‏ کنند که ما براى- فرض کنید که- یک نفت و یا براى چیزى تسلیم امریکا مى ‏شویم، در صورتى که نه، ما تا فناى خودمان تسلیم دیگر نمى ‏شویم. مى ‏توانند آن ها اگر یک وقتى توانستند البته آن طور که باز آن ها خیال مى ‏کنند که مى ‏توانند هر کارى بکنند. باز مسأله آن نیست. این ها امتحانشان را در افغانستان داده ‏اند. آن شوروى قلدرتر از امریکاست ولو این شیطان ‏تر است، اینها امتحانشان را آنجا دادند و دیدند چه. خود امریکا هم در جاهاى دیگرى- عرض شود- در ویتنام و امثال این ها امتحانش را داد. این در صورتى است که فرق‏ هاى زیاد است ما بین آنجا و اینجا. آنجا دولتش همراه با امریکا بوده. در افغانستان حزبش موافق با [شوروى‏] بوده، ارتش ‏اش موافق بوده، همه چیزش موافق بوده. آن چریک‏ هاى قدرتمند بودند که مقابل ایستادند و تو دهنى به آن ها زدند و الآن هم دارند مى ‏زنند. اینجا بحمداللَّه همه ملت با هم هستند، کارگرش، کارمندش، زارعش، دولتش، رئیس جمهورش- نمى‏ دانم- مجلس ‏اش، همه، همه یکى هستند. ارتش ‏اش، سپاه پاسدارهایش، بسیج ‏اش، این ها همه یک موجود الآن هستند، یک ارگان را تشکیل مى ‏دهند با اسماء مختلف. و لهذا مى ‏بینند که این همه چیزهایى که براى ما پیش آوردند، مشکلاتى که براى ما پیش آوردند، خود همین آقایان حل کردند. و مشکلات بعدها هم به دست خود همین آقایان حل مى ‏شود که ما بتوانیم مشکلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهیم.

اتکا به خدا و یأس از غیر او

چرا باید ما دستمان را پیش دیگران دراز کنیم براى این امور؟ باید افکار خودمان را به راه بیندازیم، یعنى همه ایران این کار را بکند. همه دانشگاه‏ ها، همه کارخانه ‏ها، همه افکارشان را به کار بیندازند، از آن ها مى ‏آید. راه را خدا باز مى‏ کند. ابتدا به نظر آدم مى ‏آید که یک کارى نمى ‏شود، وقتى که وارد شد کم کم مى ‏بیند نه، خدا راه را باز کرد و شد.

خوب یک همچو کارى که این جوان ‏هاى عزیز ما کردند، یک کار مهمى بود، کار کوچکى نبود، این کار مهم را همت گماشتند و با همت کار را انجام دادند. کارهاى دیگر را هم مى ‏توانند انجام بدهند. و ما باید مأیوس نباشیم. ما باید خودمان را از دیگران، از غیر خدا مأیوس کنیم و بگوییم آن ها هیچ، و با اتکاء به خداى تبارک و تعالى و قدرت ملى خودمان، اسلامى خودمان، کارهایمان را پیش ببریم. و پیش مى ‏رود این کارها؛ منتها بعضى‏ هایش زود پیش مى ‏رود، بعضى ‏هایشان هم یک قدرى دیرتر پیش مى ‏رود. باید ما عزم ‏مان را جزم کنیم به اینکه نه دستمان را پیش امریکا دراز کنیم نه پیش شوروى و نه پیش دیگران. و باید خیلى آدم متأسف باشد از این دولت‏ هایى که به اسم اسلام در این اطراف هستند، که همه دارند کوشش مى ‏کنند که اسارت خودشان را تحکیم کنند. نه اینکه این ها نمى ‏فهمند، بسیاریشان مى ‏فهمند مسأله را که اگر این ها با دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، مربوط بشوند، برایشان خوب است. اما یک وسوسه شیطانى در قلب آن ها ایجاد کرده ‏اند که نمى ‏شود این ها را، با امریکا نمى ‏شود چه شد. تا همین که سابقاً مى ‏گفتند براى ما که با امریکا اصلًا نمى ‏شود طرف شد، با شاه هم نمى ‏شود طرف شد.خوب، طرف شدند ملت ما و دیدند که مى ‏شود با امریکا، با شوروى، همه را دست ‏شان را قطع کرد، و دیدند که خبرى هم نشد و نخواهد هم شد.

و مسأله این طور است که یک ملتى اگر یک چیزى را خواست، نمى‏ شود تحمیلش کرد. مى‏ شود تحمیل به یک گروهى، یک حزبى، نمى ‏دانم یک چیزهایى کرد، اما به یک ملت نمى ‏شود یک چیزى را تحمیل کرد. ملت وقتى بنا شد، همه ‏شان را در یک راه مى‏ روند، نمى ‏شود دیگر این را از این راه منصرفش کرد. با قدرت نمى ‏شود ملت را از آن‏ طریقى که دارد منصرف کرد. ممکن است که یک وقت فرض کنید یک قدرت ‏هایى سرکوب کنند یک ملتى را، لکن نمى‏ شود تا آخر برود، در بین راه فلج مى ‏شود. بحمداللَّه مملکت ما جورى است که از اول هم نمى ‏توانند، نه اینکه بیایند و بین راه، ان شاءاللَّه از اول هم نمى ‏توانند. و ما به خدا متکى هستیم؛ و خداوند ان شاءاللَّه همه جوان‏ هاى ما را حفظ کند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ کند. و باید من واقعاً تشکر کنم از شما جوان ‏هاى عزیز که بعد معنویش بسیار زیاد است براى اسلام و براى ایران، شما محقق کردید، و خداوند به شما اجر مجاهدین را ان شاءاللَّه عنایت کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

(صحیفه امام، ج18، ص139 - 142)

. انتهای پیام /*