حجت الاسلام و المسلمین حسن پویا


در میان عبادات و مناسک دینى، حج برترین شمرده شده است. چنانچه امام صادق(ع) مى ‏فرمایند: «الحجّ أفضل من الصلاه و الصّیام» (وسائل الشیعه، ج 8، ص 78 ) حج برتر از نماز و روزه است. از این رو توصیه شده است در ماه مبارک رمضان، که ماه استجابت دعا و پاکى و خلوص است، در میان دعاها و خواسته هاى خود، با تأکید فراوان‏ ترى، حج را از خداوند طلب کنیم: «اللّهم ارزقنى حجّ بیتک الحرام» نه تنها در این سال، که براى همه سال‌ها: «فى عامى هذا و فى کلّ عام» و این نشانگر عظمت حج و نیز وجود اسرار نهفته فراوان در آن است. اسرار ظاهرى از تجمع مسلمانان و گفتگو و تبادل اطلاعات و مسائل دنیای اسلام با یکدیگر تا تجارت و داد و ستد گرفته تا اسرار مخفى و حقایق ارزشمند معنوى و سیر و سلوکى که برخى حاجیان به آن نایل مى ‏شوند و دست مى ‏یابند و خرسند و پاک همچون نوزادى تازه متولد شده، بری از گناه، از این سفر برمى ‏گردند.


امام خمینى(س)، که از واقفان به اسرار حج و سالک این طریق معنوى است خطاب به مسلمانان مى‏ فرماید:

بزرگ‏ترین درد جوامع اسلامى این است که هنوز فلسفه واقعى بسیارى از احکام الهى را درک نکرده‏ اند؛ و حج با آن همه راز و عظمتى که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بى حاصل و بى‌ثمر باقى مانده است. (صحیفه امام، ج21، ص 76)

متاسفانه گرچه هر سال صدها هزار مسلمان به این سفر معنوى و عبادى ـ سیاسى مى‏ روند، لکن کمتر معارفى از آن بدست مى‏ آورند و عمدتا به حرکات و اعمال ظاهرى اکتفا مى‏ کنند، در حالى که کمتر به مسایل فراوان معنوى مى‏ اندیشند و یا مشکلات بى‌شمار مسلمانان را درک مى‏ کنند.

با نگاهى به کلمات و پیام‏ هاى بنیان‌گذار جمهورى اسلامى ایران که هر ساله خطاب به مسلمانان جهان صادر مى‏ شد، ابعاد بسیارى از رازهاى نهفته در حج آشکار مى شود از جمله در کلام بلند ایشان آمده است:

میلیون‏ها مسلمان هر سال به مکه مى‏ روند، و پا جاى پاى پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر مى‏ گذارند، ولى هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد علیهم السلام که بودند و چه کردند؛ هدفشان چه بود؛ از ما چه خواسته‏ اند؟ (همان، ص 78)

آنگاه که مسلمانان از سرتاسر جهان اسلام به سوى مکه و مدینه سرازیر مى ‏شوند، خدا مى‏ داند که در دل و جان آنان چه مى‏ گذرد. از پیامبر اسلام و ابراهیم خلیل چه تصویرى در ذهن دارند. آیا راه و روش پیامبر را شناخته ‏اند؟ آیا تاریخ پردرد و فراز و نشیب پیامبر را مى‏ دانند؟ آیا رنج‏هاى پیامبر را در رابطه با حفظ اسلام و قرآن و بیدارى مسلمانان مى دانند؟ آیا اساس بعثت پیامبر و دعوت به توحید را درک کرده‏ اند؟ از سوى دیگر سیر الى اللّه‏ که خاص پیامبران و خالصان است با حج چگونه به تعالى مى‏ رسد و انسان مسلمان و دلبسته به خدا و پیامبر را به کجا مى‏ برد؟ چه آدابى براى رسیدن به نقطه کمال وجود دارد؟ حج جایگاه خودسازى و ترک غرور و تکبر و خودخواهى است، چگونه مستکبران، سودجویان این مراسم بزرگ هستند؟ مسلمانان چرا به اندیشه نرفته‏ اند که براى رسیدن به حقایق اسلام چه باید بکنند؟ راه رهایى از اسلام‌ستیزان و مسلمان‌نمایان و حاکمان زر و زور و تزویر چیست؟ و دهها سؤال دیگر.

امام خمینى(س) با نگاهى به فلسفه حج و جایگاه مناسک آن مى فرمایند:

در میقات‏ هاى الهى و مقامات مقدّس، در جوار خانه پربرکت خداوند تعالى، آداب حضور محضر مقدّس خداوند عظیم، مراعات و قلوب حجّاج عزیز از تمام وابستگى‏ هاى به غیر حق، آزاد و از آنچه غیردوست هست، تهى و با انوار تجلّیات الهى منور گردد، تا اعمال و مناسک سیر الى اللّه‏ با محتواى حج ابراهیمى و پس از آن، حج محمدى، آراسته گردد. و با سبکبارى از افعال طبیعت، همگان سالم از وزرهاى منى و منیّت، با کوله‌بارى از معرفت حق و عشق محبوب، به اوطان خود باز گردند. (صحیفه امام، ج 16، ص 515)

بدین سان امام سالکان، مسلمانان را به حقیقت حج، که توسط ابراهیم خلیل و پیامبر رحمت -حضرت محمد بن عبداللّه‏(ص)- براى مردم بیان شده است، فرا مى ‏خواند و آنان را از مظاهر شرک و وابستگى جدا مى‏ کند و به آنان هشدار مى‏ دهد که در جوار رحمت حق قرار دارید و سزاوار است که به حق بیندیشید و به سوى او به تکاپو برخیزند.

آنچه انسان امروز را به وادی فلاکت و بدبختى افکنده و آن‏ها را برده و بنده دیگران قرار داده است تا اینچنین از هویت خویش دور گردند و سرگشته و حیران، این همه گرفتار شوند، خودخواهى‏ هایى است که وجود همه را فرا گرفته و مستکبران را، در جایگاه استکباری خود در به اطاعت کشیدن مردمان مصمّم‏ تر کرده است. و این نکته از مسایل برجسته حج است که خداوند مهربان، مسلمانان را به آن دعوت کرده و از آنان خواسته هرگونه لباس استکبار و خودخواهى و تکبر را از تن درآورند و همه یکرنگ و یک‌دل در این جایگاه حضور یابند، چنان‌که حضرت امام(س) مى‏فرمایند:

همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که به سیر إلى اللّه‏ باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بت‌هاست، دنبال او شکستن بت‏هاى دیگر. (صحیفه امام، ج 15، ص 51)

و این‌چنین است که حج، آهنگ خدا کردن است، به سوى او رفتن و دل بریدن از همة آنچه غیر اوست و در نگاهى دیگر که بیت اللّه‏، خانه مردم است، مناسک آن نیز، مناسک زندگى است. مناسک حج سیر زندگى انسان از هیچ، به همه چیز و بازگشت به اوست.

امام خمینى(س) در کلامى لطیف و عارفانه مى‏ فرمایند:

حج تجلّى و تکرار همة صحنه‏ هاى عشق آفرین زندگى یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست و مناسک حج، مناسک زندگى است. (همان، ج 21، ص 77)

 

. انتهای پیام /*