این کلمه «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مىفهمند. آنها خیال مىکنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آن طور باشند. نقش کربلا این بود که سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید این طور باشد. همه روز هم باید این طور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده. همه زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همه روزها غفلت نکنند.
تکلیف همگانى، مقابله با ستم
ملتها باید غفلت نکنند از اینکه همیشه باید مقابل ظلم باشند. در بعض روایات، که من حالا نمىدانم صحت و سُقْمَش را، هست که یکى از چیزهاى مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند؛ اسلحه مهیا . نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار، و بنشینند منتظر. اسلحه داشته باشند براى اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، از شُعَب نهى از منکر است، به همه ما تکلیف است، که باید مقابله کنیم با این دستگاههاى ظالم، خصوصاً دستگاههایى که با اساس مخالفند. آن وقت دستگاهى بود مثل سلاطین سابق که مىخواستند براى خودشان یک چیز درست کنند؛ با اساسش معلوم نبود مخالف باشند. اما یک دستگاهى که با اساس مخالف است، نمىخواهد اسلام باشد؛ نمىخواهد مجالس اسلامى باشد، مىخواهد همیشه چیزهایى باشد که مربوط به غیر اسلام باشد، ولو ملت باشد، ملیت باشد.
ما «ملیت» را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم ... ملت، ملت ایران است، براى ملت ایران هم، همه جور فداکارى مىکنیم، اما در سایه اسلام است؛ نه اینکه همهاش ملیت و همهاش گَبْریَّت ! ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید مىکند او را،ممالک اسلامى را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامى جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پانایرانیسم»!»
(منبع: صحیفه امام، ج10، ص: 122-124)
فلسفه عزادارى براى سید الشهدا (ع)
در آن وقت، یکى از حرفها که هى رایج بود، مىگفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مىرفت و آن بازیها را در مىآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مىفهمیدند و آن را مىخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مىفهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مىکردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها این را که مىخواهند، عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
وقتى یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را مىگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریهها خودش- فى نفسه- کارى از آن مىآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع مىکنند و یک وجهه مىدهند، سى میلیون، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه مىروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور مىتوانند بسیج کنند براى یک مسأله. این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبههاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمىفرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمىگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مىخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
(صحیفه امام، ج13، ص: 322- 323)
زنده نگهداشتن محرّم و ذکر مصائب اهل بیت (ع)
باید ماها و شماها در گفتارى که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتى، با همان وضع مرثیه سرایى و روضهخوانى. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلى که در سابق بود حالا دیگر منسى باید بشود؛ خیر.
ما باید حافظ این سنتهاى اسلامى، حافظ این دستجات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مىافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهاى ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بىاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان قوّت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق مىخواندند و مرثیه را همان طور که سابق مىخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى.
این خون سید الشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و این دستهجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان مىآورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مىکند. در این امر، سستى نباید کرد. البته باید مسائل روز گفته بشود.
باید در همه منابر به این جوانهایى که گول خوردهاند- از این منافقین و امثال آنها- نصیحت بشود، دعوت به حق بشود. باید آنها را فهماند که اینهایى که شما را دعوت مىکنند که به ضد جمهورى اسلامى قیام کنید، اینها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، مىخواهند اسلام را از بین ببرند. اینها یک روز با مقاصد اسلامى همراه نبودهاند. اینها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براى اینکه نهج البلاغه و قرآن را از بین ببرند. و این جوانهاى بىاطلاع، این دخترهاى بىاطلاع، این پسرهاى بىاطلاع [که] دستخوش این تبلیغات سوء اینها شدهاند و در مقابل ملت ایستادهاند و در مقابل ملت مىخواهند کارى انجام بدهند، حالا باید بفهمند اینها که نمىتوانند کارى انجام بدهند.
اگر بیایند در خیابانها و بخواهند شلوغ بکنند، همان خود مردم آنها را تربیت مىکنند.
قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اینها را مىگیرند. شما بچهها و جوانها، چرا خون خودتان را به هدر مىدهید؟ شما برگردید به اسلام، رها کنید این اشخاصى که شما را اغوا مىکنند و بیایید توبه کنید، قبل از اینکه در صحنه گرفتار بشوید که آن وقت مشکل است.
آقایان در مجالس اینها را دعوت کنند. ما میل نداریم که جوانهایى که باید براى کشور خودشان خدمت کنند، در خدمت امریکا باشند، به وسیله این اشخاصى که به اسم اسلام مىخواهند اسلام را از بین ببرند. بالاخره، باید شماها که دعوت کردید تا کنون مردم را به اسلام و اسلامیت و به فضایل اخلاقى، امروز هم همت بگمارید که بیشتر دعوت کنید؛ هم مسائل روز را براى مردم بگویید و هم مفاسدى که مترتب بر فعل این گروهکها هست که مىخواهند این جمهورى را به هم بزنند به نفع امریکا یا به نفع شوروى- اینها را تنبه بدهید به مردم- و هم جنبههاى اخلاقى را. و من این جهت را باید عرض کنم که کسانى که به این پُست بسیار مهم گماشته شدهاند و خودشان داوطلب آمدهاند و وارد در سنخ روحانیون و خطبا شدهاند، باید خودشان را تهذیب کنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبیق بدهند؛ عامل به احکام اسلام باشند.
فساد اخلاقى- خداى نخواسته- مبادا در بین آنها [باشد؛] یکى- دوتایى [اگر] پیدا بشود که فساد اخلاق دارند، باید اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، کردار خودشان را، رفتار خودشان را تعدیل کنند و موافق اسلام تطبیق بدهند تا حرفهایشان در مردم تأثیر کند. اگر- خداى نخواسته- یک گویندهاى خودش آلوده باشد، نمىتواند با گفتار خودش، دیگران را از آلودگى جلوگیرى کند. اول باید خودمان را اصلاح کنیم و کوشش کنیم که ان شاء اللَّه، خودمان اصلاح بشویم و مردم را اصلاح کنیم. این طایفه باید در منابر، در مساجد و هر جایى که مقتضى است، با مردم صحبت کنند و علاوه بر اینکه مسائل روز را مىگویند، مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و این مسائل تهذیب نفس را به مردم بگویند و مردم را هدایت کنند و مردم را به این مسائل اسلامى آشنا کنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد. همان طورى که در سابق عمل مىشد، روضهخوانى بشود، مرثیه گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل بیت و در مصائب آنها گفته بشود تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش مىخواستند بکنند، همه جهات مادى برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فداى اسلام کردند و با ستمکاران سازش نکردند.
باید مردم را آشنا کنید به وظایف خودشان. و از مردم هم تقاضا مىشود که راهپیماییها به عنوان راهپیمایى نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. و عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا کشور شما آسیب نخواهد دید. شما گویندگان نقش مهمى در این باب دارید و مسئولیت بزرگى هم دارید؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئولیت بزرگ. هر کس به اندازه خودش مسئولیت دارد.
(صحیفه امام، ج15، ص: 330-333)
برکات و درسهاى نهضت امام حسین (ع)
من از علماى محترم آذربایجان و اهل علم آنجا و علماى تهران و برادران علماى اهل سنت تشکر مىکنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالى مسألت مىکنم. در آستانه شهر محرم، مصیبتى بر همه ما وارد شد و آن شهادت این پیر هشتاد ساله [است] که عمر شریف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذیب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد و این اقتدا به بزرگمرد تاریخ، حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است.
حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول مىدانست که در این راه که مىرود، راهى است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را براى اسلام قربانى کند، لکن عاقبتش را هم مىدانست. اگر نبود این نهضت؛ نهضت حسین- علیه السلام- یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیاى اسلام حقد و حسد داشتند.
سید الشهدا با این فداکارى که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکى که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهاى و چه مصیبتى وارد شد. و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنى امیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمىبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعداى مقابل اعدا، آن است که کار را پیش مىبرد. افراد ممکن است خیلى زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.
شکست ناپذیرى انقلاب در پرتو عنایات الهى
تاریخ، این نهضت ایران را و این انقلاب را فراموش نخواهد کرد، و این فداکارىاى که در همه قشرهاى ملت اسلامى است در ایران، فراموش نخواهد کرد. و این وحدتى که بین اقشار ملت از هر طبقه هستند، بین برادران اهل سنت و برادران شیعى مذهب، تحقق پیدا کرده است و این اخوت اسلامى فراموش نخواهد شد و این انقلاب به خواست خداى تبارک و تعالى شکست نخواهد خورد. گو اینکه همه قدرتهاى بزرگ دنیا و آنهایى که در بلوک شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اینکه همه رسانههاى گروهى دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایى کنند و دروغپردازى؛ آنچه حقیقت است، روشن خواهد بود و روشن خواهد شد. آن روزى هم که حضرت سید الشهدا را مظلوم شهید کردند، بعضى از اشخاصى که بودند، او را به اسم خارجى و اینکه در حکومت حق وقت، قیام کرده است، این طور معرفى کردند. لکن نور خدا مىدرخشد و خواهد درخشید و عالم را خواهد از نور پر کرد.
درسآموزى از مکتب عاشورا
تکلیف ما در آستانه شهر محرم الحرام چیست؟ تکلیف علماى اعلام و خطباى معظّم در این شهر چیست؟ در این شهر محرم، تکلیف سایر قشرهاى ملت چى هست؟
سید الشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را: فداکارى در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقدارى که فداکارى حضرت ارزش پیش خداى تبارک و تعالى دارد و در پیشبرد نهضت حسین- سلام اللَّه علیه- کمک کرده است، خطبههاى حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است.
آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب- سلام اللَّه علیها- ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنى امیه در عمرشان همچو تحقیرى نشنیده بودند، و صحبتهایى که در بین راه و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبرى که حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست؛ یعنى، ما را بد معرفى کردهاند؛ سید الشهدا را مىخواستند معرفى کنند که یک آدمى است که در مقابل حکومت وقت، خلیفه رسول اللَّه ایستاده است. حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم.
امروز کشور ما هم به همین نحو است. سازمان عفو بین المللى، که من باید بگویم «سازمان جعل بین المللى»، «سازمان کذب بین المللى»، در یک بیانیهاى که صادر کرده است، همان تهمتهایى که در صدر اسلام به اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او مىزدند، زاید بر او را بر کشور ما زدهاند. همان دروغهایى که اتباع یزید منتشر مىکردند، امروز همین سازمان عفو بین المللى- به اصطلاح- منتشر مىکند یک همچو دروغهایى را. انسان خجالت مىکشد که بگوید ما در یک کشورهایى و در یک زمینى زندگى مىکنیم که اینها رسانههاى گروهىاش است و اینها هم سازمانهاى عفو بین المللى و سازمانهاى دیگرش است. انسان عار دارد که بگوید ما در عصرى زندگى مىکنیم که تمام ارزشها، تمام ارزشها فداى قدرتهاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چیزى را ارزش نمىدانند. و ما امروز این طور مبتلا هستیم.
آن پیرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مىکشند و آن فُسّاق و آن منافقین مىگویند که این را ما کشتیم؛ براى اینکه مستقیماً در شکنجهها و در قتلها، مستقیماً دخالت داشته است! این چه بىآبرویى است که اینها دارند؟! چه سنخ تربیتى است که اینها شدهاند؟! از آن طرف، آن همه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف، این طور جنایات به اشخاصى که شبها در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تکلیف ماها را حضرت سید الشهدا معلوم کرده است: در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید.
هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند. ما باز درست نمىتوانیم ادراک کنیم که حجم این پیروزى چقدر است. دنیا بعد ادراک خواهد کرد که این پیروزى ملت ایران چه حجمى دارد. به همان حجمى که این پیروزى دارد و این مجاهدت، همان حجمى را که دارد، در ازایش مصیبتها هم باید حجمشان زیاد باشد. ما نباید متوقع باشیم که همه قدرتها را [که] دستشان را از منافعشان در اینجا و ان شاء اللَّه، در منطقه کوتاه کردیم و متوقع این باشیم که که هیچ صدمهاى به ما وارد نمىشود. ما نباید متوقع باشیم که با این همه پیروزى، ما همین طور سالم خواهیم ماند.
ما همین طور روزمره، همان طورى که سابق بوده، حالا هم باید باشیم. تکلیف همه روحانیون، چه خطبایى که منبر تشریف مىبرند، یا ائمه جمعه و جماعت و هر کس که با مردم سر و کار دارد و با آنها صحبت مىکند، این است که وضعیت قیام حضرت سید الشهدا را به مردم درست بفهمانند که قیام براى چى بود، چه بود و با چه عدهاى قیام شد و با تحمل چه مصایبى آن قیام به آخر رسید- که به آخر نخواهد رسید.
نقش عظیم مجالس عزا و سوگوارى در ایجاد وحدت کلمه
این را باید همه گویندگان توجه بکنند، و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- نبود، امروز هم ما نمىتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهاى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگوارى و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیلهاى فراهم کرد براى ملت که بدون اینکه زحمت باشد براى ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب اینکه از همین مساجد، از همین جمعیتها، از همین جمعات، از همین جمعهها و جماعات، همه امورى که اسلام را به پیش مىبرد و قیام را به پیش مىبرد، مهیا باشد و بالخصوص حضرت سید الشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایى که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند، و باید آنهایى که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند. کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدرى که همه جا را در دست دارد، با یک عده معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایى است که حضرت سید الشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالى مقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد، باید چه کرد. باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ یا باید همان طورى که زینب- سلام اللَّه علیها- در دنباله آن مصیبت بزرگى که تُصَغَّرُ عِنْدَهُ الْمَصائِبُ، ایستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان کرد و حضرت على بن الحسین- سلام اللَّه علیه- با آن حال نقاهت، آن طورى که شایسته است تبلیغ کرد.
(صحیفه امام، ج17، ص: 52-56)
.
انتهای پیام /*