سخنرانی
توطئه جدایی دین از سیاست - بیان جامعیت مکتب اسلام
سخنرانی در جمع بانوان لنگرود (جدایی دین از سیاست ـ جامعیت اسلام)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 26 ش‍ه‍ری‍ور ‭1358

زمان (قمری) : 25 ش‍وال‌ ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 14

موضوع : توطئه جدایی دین از سیاست - بیان جامعیت مکتب اسلام

زبان اثر : فارسی

مناسبت : شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) و سالروز فاجعه مدرسه فیضیه

حضار : بانوان مجتمع آموزشی طیبه پیراسته لنگرود

سخنرانی در جمع بانوان لنگرود (جدایی دین از سیاست ـ جامعیت اسلام)

سخنرانی

‏زمان: 26 شهریور 1358 / 25 شوال 1399‏‎[1]‎

‏مکان: قم‏

‏موضوع: توطئۀ جدایی دین از سیاست - بیان جامعیت مکتب اسلام ‏

‏مناسبت: شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) و سالروز فاجعۀ مدرسۀ فیضیه ‏

‏حضار: بانوان مجتمع آموزشی طیبه پیراستۀ لنگرود ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

توطئۀ غرب؛ جدایی دین از سیاست

‏     ‏‏قبلاً تشکر می کنم از خانمها که از راه دور آمدند برای تسلیت. من هم به آنها تسلیت‏‎ ‎‏عرض می کنم.‏

‏     آنچه که در این نهضت مطرح است این است که ما وضعیت نهضت را بفهمیم، و‏‎ ‎‏مقصود را، مقصد از جمهوری اسلامی را آگاهانه تعقیب کنیم. تاکنون رژیم طاغوت،‏‎ ‎‏تمام احکام اسلام را، در همۀ کشور و در کادرهای آموزشی و غیر آموزشی، در‏‎ ‎‏وزارتخانه ها و ادارات، در ارتش و در سایر جاها، بر خلاف اسلام سیْر داده بود. دستور‏‎ ‎‏اصلاً این بود که نگذارند اسلام در ایران به معنایی که دارد تحقق پیدا بکند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏خارجیهایی که می خواستند از ما استفاده ببرند، و بی زحمت هم استفاده ببرند، اینها‏‎ ‎‏تبلیغاتشان و طرحشان این بود که اسلام را نگذارند ظهور پیدا بکند. آن مقداری که کاری‏‎ ‎‏به استفاده های آنها ندارد آن مقدار را مضایقه نداشتند، لکن آن بُعدهای دیگری که با‏‎ ‎‏استفادۀ آنها مخالف بود آنها را می خواستند اصلاً نگذارند تحقق پیدا بکند. اینها کوشش‏‎ ‎‏داشتند به اینکه این معنا را به باور همه بیاورند که دین از سیاست جداست. دیانت یک‏‎ ‎‏احکامی است که بروند نمازی بخوانند، و چند تا هم از این مسائلی که هیچ ربطی به آن‏‎ ‎‏چیزهایی که آنها می خواهند نداشته باشد بگویند، و برگردند مشغول کارشان بشوند. آنها‏

‏مشغول چپاولگری باشند و مشغول ظلم و جور به ملت. و قشرهایی که دینی هستند؛ اینها‏‎ ‎‏مشغول به اعمال دیانتی خودشان باشند، کاری نداشته باشند که چه می گذرد در این‏‎ ‎‏مملکت؛ کار نداشته باشند که خارجیها چه به سر این مملکت می آورند. برنامۀ دولتها در‏‎ ‎‏زمان طاغوت این بود. و دامن زده بودند به اینکه نگذارند روحانیون در سیاست دخالت‏‎ ‎‏بکنند. و شاید بسیاری از خود روحانیون هم باورشان آمده بود که نباید در امور سیاسی‏‎ ‎‏دخالت کنند. و بسیاری از جوانهای ما هم باورشان آمده بود که نباید اینها در امور سیاسی‏‎ ‎‏دخالت بکنند. حتی، از قراری که گفتند، یکی از همین افراد فاسد وابسته، در همین چند‏‎ ‎‏روز، در یک جایی به این صورت گفته بود که ما می خواهیم قداست روحانیون محفوظ‏‎ ‎‏باشد؛ اینها دخالت در امور مملکتی نکنند تا قداستشان محفوظ باشد! این یک حیله ای‏‎ ‎‏است که غربیها به کار بردند؛ و وابستگان به آنها هم از آنها تقلید کردند به اسم اینکه‏‎ ‎‏قداست اینها محفوظ باشد؛ یعنی اینها همان بروند توی مسجدها و دعا بخوانند تا‏‎ ‎‏قداستشان محفوظ باشد، و کاری به مملکت و کاری به دولت و کاری به مجلس و کاری‏‎ ‎‏به دیگر قشرهایی که باید باشد نداشته باشند؛ اینها را بگذارند برای چپاولگرها، و دعا و‏‎ ‎‏ذکر خودشان را بگویند و کاری نداشته باشند. این یک برنامه ای است که ریخته شده‏‎ ‎‏است و ریخته شده بوده است در سالهای طولانی. و در زمان این پدر و پسر به آن دامن‏‎ ‎‏زیاد زده شده است، این حرف آنهاست.‏

ضرورت دخالت همۀ اقشار در سیاست

‏     ‏‏حرف ما این است که نه روحانی تنها، همۀ قشرها باید در سیاست دخالت بکنند.‏‎ ‎‏سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی‏‎ ‎‏باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که در یک کشوری می گذرد از‏‎ ‎‏حیث ادارۀ آن کشور. همۀ اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در‏‎ ‎‏سیاست دخالت بکنند؛ تکلیفشان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت‏‎ ‎‏بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه‏‎ ‎‏چیزش سیاست است، حتی عبادتش.‏


نماز جمعه و اجتماعات سیاسی در اسلام

‏     ‏‏شما ملاحظه کنید همین نماز جمعه ای که در زمان طاغوت نمی شد درست‏‎ ‎‏به جا بیاورند، گاهی یواشکی در داخل یک مسجدی نماز را می خواندند، در صورتی که‏‎ ‎‏وضع نماز جمعه این نبود. وضع نماز جمعه این است که حالا انجام می گیرد، و انجام‏‎ ‎‏گرفت چند هفته. و مع الأسف آقای طالقانی فوت شدند. و بحمدالله به جای ایشان یک‏‎ ‎‏فرد بسیار ارزنده ای است؛ مُلاّی متعهدی است. و ایشان‏‎[2]‎‏ هم حبسها دیده است زجرها‏‎ ‎‏کشیده است، و پخته شده است در این امور. نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است، در‏‎ ‎‏عین حالی که عبادت است. در خطبۀ نماز جمعه باید مسائل سیاسی روز طرح بشود؛‏‎ ‎‏گرفتاری مسلمانها طرح بشود. در نماز جماعت هم اینطور است. نماز جماعت هم‏‎ ‎‏اجتماع مردم در یک محلی، این برای این است که اینها مطلع بشوند از حال مملکت‏‎ ‎‏خودشان؛ مطلع بشوند از حال برادرهای خودشان؛ گرفتاریهاشان را اطلاع پیدا کنند، و‏‎ ‎‏رفع بکنند. اجتماع در مکه، آن اجتماع عظیم در جاهای مختلف، هِی اجتماع، اجتماع در‏‎ ‎‏مِنی اجتماع در عرفات، اجتماع در مَشْعَر، اجتماع در مکه، اجتماع در مدینه، اجتماع از‏‎ ‎‏همۀ قشرهای ممالک اسلامی، همۀ مسلمین، کسانی که استطاعت دارند و مشرّف‏‎ ‎‏می شوند، اینها همه یک امور سیاسی است. هر کدام به مقدار شعاع خودش. یکجا یک‏‎ ‎‏شهر است، یک دِه است، جماعاتی که در این شهر و دِه هست مجمع سیاسی است به‏‎ ‎‏اندازۀ خودش. مع الأسف ما استفاده نتوانستیم بکنیم از این اجتماعاتمان. نه از آن‏‎ ‎‏اجتماعات بزرگمان؛ و نه از اجتماعات کوچکمان. و این برای این بود که تبلیغات، اسباب‏‎ ‎‏این شده بود که مسجدیها را در آن مسجد محصور کرده بود.‏

اهمیت نقش مساجد

‏     ‏‏مسجد مرکز تبلیغ است. در صدر اسلام از همین مسجدها جیْشها، ارتشها، راه‏‎ ‎‏می افتاده، مرکز تبلیغ احکام سیاسی اسلام بوده مسجد. هر وقت یک گرفتاری پیدا‏

‏می شد، صدا می کردند که «الصَّلوةُ باِلجَماعَة»، اجتماع می کردند؛ آن گرفتاری را طرح‏‎ ‎‏می کردند، این صحبتها را می کردند. مسجد، مرکز اجتماع سیاسی است. و از این‏‎ ‎‏یک قدری وسعتش زیادتر، می شود نماز جمعه. در هر هفته همه مجتمع بشوند در یک‏‎ ‎‏جایی، به حسب اختلافات: این شهر کوچکی است، به اندازۀ وسعت خودش. یک شهر‏‎ ‎‏بزرگی است مثل تهران، به این ترتیبی که هست، این یک اجتماع بزرگتر در هر هفته. آن‏‎ ‎‏اجتماع کوچکها در هر روز چند دفعه؛ این یک اجتماع بزرگ در هر هفته یک دفعه؛ با‏‎ ‎‏خطبه ها و با روشنگریها که باید خطیب، یک آدم روشن روشنگر باشد و مردم را به‏‎ ‎‏وظایف سیاسی خودشان، به وظایف اجتماعی خودشان، به وظایف فرهنگی خودشان‏‎ ‎‏آشنا بکند. و اجتماعات در هر سال یک دفعه، یا برای دو تا عید، دو اجتماع بزرگ، باز، و‏‎ ‎‏یک اجتماع همگانی برای همۀ مسلمین. اشخاصی که می توانند به مکه بروند، کسانی که‏‎ ‎‏مستطیع هستند، به طور الزام که باید در این مجتمع شرکت کنند. و آن مجتمع هم یک‏‎ ‎‏مجتمع سیاسی است. که باید اشخاصی که از اطراف می روند، از ممالک مختلف‏‎ ‎‏می روند، مسائل ممالک را با هم طرح بکنند؛ مسائل مسلمین را طرح بکنند. و مع الأسف‏‎ ‎‏با اینکه اسلام این اجتماعات را به رایگان تحت اختیار قرار داده ـ شما ملاحظه کنید اگر‏‎ ‎‏امیر حجاز بخواهد پانصد نفر آدم را در حجاز در غیر مورد حج دعوت کند، چقدر خرج‏‎ ‎‏دارد؛ چقدر تشریفات دارد؛ چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا، خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی بدون اینکه برای اشخاص، مثل دولتها زحمت زیادی داشته باشد، مردم‏‎ ‎‏را خودشان را وادار کرده که مجتمع بشوند. آن هم چندین میلیون جمعیت، میلیونها‏‎ ‎‏جمعیت مجتمع بشوند ـ به رایگان این را تحت اختیار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده‏‎ ‎‏از دست می دهیم. این برای این است که از آن طرف تبلیغات بسیار دامنه دار خارجیها و‏‎ ‎‏داخلیهایِ وابسته به خارجیها دامن زده به اینکه دیانت کاری به سیاست ندارد. آنها برای‏‎ ‎‏خودشان! سیاست را واگذارید به امپراتور؛ و دیانت هم مال پاپ و افراد پاپ. در اینجا هم‏‎ ‎‏سیاست را واگذارید برای محمدرضا پهلوی؛ شما هم بروید مسئله را بگویید و هر کاری‏‎ ‎‏هم اینها می کنند کاری نداشته باشید، قداست خودتان را حفظ کنید! این یک مسئله ای‏

‏است که با کمال توطئه و شیطنت در همین چند روز در یک محلی طرح شد، که من‏‎ ‎‏نمی خواهم اسمش را ببرم. اینها گرفتاری است که ما داشتیم. و من امیدوارم که در این‏‎ ‎‏نهضت ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏.‏

‏     یکی از آثار بزرگ این نهضت این تحولی است که حاصل شده است برای همه تان،‏‎ ‎‏برای خانمها، برای برادرها، برای خواهرها، حاصل شده است. و آن احساس وظیفه‏‎ ‎‏است که ما همه وظیفه داریم، در مملکتمان وظیفۀ آموزش داریم؛ آموزش چیزهایی که‏‎ ‎‏به دردشان می خورد در دین و در دنیا.‏

جامعیت مکتب اسلام

‏     ‏‏اسلام یک چیزی نیست که برای یک طرف، قضیه را فکر کرده باشد. اسلام در همۀ‏‎ ‎‏اطراف قضایا حکم دارد. تمام قضایای مربوط به دنیا، مربوط به سیاست، مربوط به‏‎ ‎‏اجتماع، مربوط به اقتصاد، تمام قضایای مربوط به آن طرف قضیه که اهل دنیا از آن‏‎ ‎‏بی اطلاعند. ادیان توحیدی آمده اند برای اینکه هر دو طرف قضیه را نگاه بکنند و طرح‏‎ ‎‏بدهند. نسبت به هر دو طرف قضیه آنها حکم دارند، طرح دارند. اینطور نیست که یا این‏‎ ‎‏طرف را، و از آن طرف غافل باشند؛ یا آن طرف را، و از این طرف غافل باشند. نه، آن‏‎ ‎‏طرف هم نظر دارند؛ این طرف هم نظر دارند. خصوصاً اسلام که از همۀ ادیان بیشتر در‏‎ ‎‏این معنا پافشاری دارد که همۀ احکامش یک احکام مخلوط به سیاست است؛ دست به‏‎ ‎‏گردن است احکام... نمازش مخلوط به سیاست است؛ حَجش مخلوط به سیاست است؛‏‎ ‎‏زکاتش سیاست است، ادارۀ مملکت است؛ خُمْسَش برای ادارۀ مملکت است. دیگر‏‎ ‎‏حدود و تعزیرات، و اینهایی که قصاص، و این احکامی هست؛ که تمامشان را گذاشتند‏‎ ‎‏کنار، و یک عده احکامی که از غرب آمده است اینجا، در این زمانهای طولانی ، به آن‏‎ ‎‏عمل کرده اند. من امیدوارم که این تحولی که حاصل شده است از برای همه یعنی هم‏‎ ‎‏خانمها و خواهرهای محترم ما و هم برادرهای محترم ما احساس وظیفه کردند. این‏‎ ‎‏احساس وظیفه بود که همه تان را آورد در خیابانها با فریاد، دشمن خودتان را بیرون‏‎ ‎‏کردید. این دخالت مستقیم شما در سیاست بود. همانی بود که آنها می گفتند شما چه کار‏

‏دارید؟ همانی بود که می خواستند این خواهرها را بِکِشند به یک کارهایی که نه اینکه‏‎ ‎‏بی تفاوتشان کنند؛ فاسدشان بکنند، و اسباب این بشوند که دیگران را به فساد بکشند.‏

نتیجۀ آزادی غربی، فساد و تباهی زنان و مردان

‏     ‏‏مقصد این بود اینکه طرح می کردند که بله، ما «آزادزنان و آزادمردان»! ما آزاد‏‎ ‎‏کردیم؛ مثلاً پانزده میلیون زن را آزاد کردیم! آن آزادی که آنها می خواستند چه بود؟‏‎ ‎‏مردها آزاد بودند تا زنها آزاد باشند؟ آزادمردان و آزادزنان در چی؟ شما آزاد بودید در‏‎ ‎‏چی؟ ما آزاد بودیم در چه؟ مردها آزاد بودند؟ بله، در یک چیزهایی آزاد بودند و آنها‏‎ ‎‏هم دامن به آن می زدند در اینکه یک مراکز فسادی درست بکنند. آن زنها که سنخ‏‎ ‎‏خودشان هست و آن جوانها که سنخ آنها هستند در آن مراکز فساد، آزاد بودند بروند هر‏‎ ‎‏کاری دلشان بخواهد بکنند. در این کنار دریاها، که شماها می دانید که چه خبر بود، همان‏‎ ‎‏جا آزاد بودند! «آزاد زن» و «آزاد مرد» اینطوری بود! و الاّ یکی از مطبوعات ما در آن‏‎ ‎‏زمان آزاد بود که یک کلمه بگویند؟ یکی از شما آزاد بودید که یک صحبت بکنید؟‏‎ ‎‏اینکه آزاد نبودید. آنی که آنها می خواستند آزاد باشند همانی بود که فساد بود و فسادآور‏‎ ‎‏بود؛ رنج بود و رنج آور بود؛ زحمت بود و زحمت آور بود. به باد داد این قشر جوان ما را‏‎ ‎‏در این چند سال و از بین برد این قشر را. و امسال الحمدلله در این چند سال اخیر یک‏‎ ‎‏تحول بزرگی حاصل شد؛ و شما خواهرها و برادرها همه فهمیدید که باید خودتان‏‎ ‎‏مملکت خودتان را اداره کنید؛ خودتان آن قشرهای فاسد را بیرون کنید؛ و بیرون کردید.‏

اهمیت شغل آموزش

‏     ‏‏خود شما مشغول آموزش باشید و مشغول پرورش دخترها و پسرها باشید، و مشغول‏‎ ‎‏هستید. و البته شغل بسیار شغل شریف، ولی مسئولیتش هم زیاد است. شغلتان شریف‏‎ ‎‏است؛ مسئولیتش هم زیاد است. یعنی مسئولید که این بچه ها را تربیت بکنید، این دختر‏‎ ‎‏بچه ها را تربیت تربیت اسلامی، تربیت انسانی. روحهای آنها را متحول کنید به یک روح‏‎ ‎‏انسانی و اسلامی تا برای مملکتتان مفید باشد. در مقابل اینکه آنها بنا داشتند این جوانهای‏

‏ما را فاسد کنند تا اینکه بی تفاوت بشوند راجع به مسائل خودشان. هر قضیه ای، هر بلایی‏‎ ‎‏سرشان بیاید، این جوان هروئینی دیگر نمی تواند فکر بکند به اینکه سرِ این مملکت چه‏‎ ‎‏آمده است. آن جوانی که عادت کرده هر روز برود به سینماهای آن ترتیبی و نمی دانم‏‎ ‎‏کذا، این دیگر نمی تواند فکر کند که مملکتش چه دارد می شود. آنها هم می خواستند‏‎ ‎‏همین طور بشود. و من امیدوارم که با این نهضتی که ارواح شما هم نهضت کرده است،‏‎ ‎‏اجسام شما هم نهضت کردند، و همه توجه به اسلام و توجه به قرآن کریم، ان شاءالله این‏‎ ‎‏مملکت بزودی اصلاح بشود. ‏

برتری انقلاب ایران بر سایر انقلابها

‏     ‏‏و بدانید این مطلب را که تاکنون انقلابی به خوبی انقلاب ایران نبوده است. انقلابهایی‏‎ ‎‏که در عالَم واقع شده است میلیونها جمعیت کشته شده اند و میلیونها خانه از بین رفته‏‎ ‎‏است. همین انقلاب اُکتبری که در شوروی واقع شده است، می گویند الآن شصت و چند‏‎ ‎‏سال از عمر این گذشته، باز به جا نیامده؛ باز نتوانسته درستش کند؛ باز آزاد نیستند مردم،‏‎ ‎‏از باب اینکه نتوانستند این را درست اداره کنند. لکن این انقلابِ پنج ماهۀ ما، و طفل‏‎ ‎‏پنج، شش ماهۀ ما، این الحمدلله بسیاری از امور را درست کرده؛ و در صدد است درست‏‎ ‎‏بکند؛ برای اینکه انقلاب اسلامی است. فرق ما بین انقلاب اسلامی و انقلاب غیر اسلامی‏‎ ‎‏همین است که انقلاب وقتی اسلامی شد، توده های مردم همراه با آن هستند. و وقتی‏‎ ‎‏توده های مردم با یک شیئی همراه شوند، زود پیش می رود، و کم فساد است؛ فسادش کم‏‎ ‎‏است. البته هست؛ نمی گویم که الآن صددرصد نیست؛ هر انقلابی یک همچو چیزهایی‏‎ ‎‏را دارد، یک همچو لوازمی دارد، لکن هیچ انقلابی مثل انقلاب ایرانِ ما به این خوبی و به‏‎ ‎‏این کم زحمتی و به این سرعت نگذشته است. و من امیدوارم که خداوند همۀ شما را‏‎ ‎‏سلامت، عزت، عظمت، عنایت کند؛ و همۀ ما خدمتگزار باشیم به این مملکت و اسلام‏‎ ‎‏که همۀ امور ما را ان شاءالله اصلاح کند.‏

  • - در صحیفۀ نور، تاریخ 25 / 6 / 58 درج شده است.
  • - آقای منتظری.