مصاحبه
خیانت ها و جنایات امریکا و مظلومیت ملت ایران ـ اهداف انقلاب اسلامی
مصاحبه با خبرنگار ژاپنی (جنایات امریکا ـ اهداف انقلاب)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 -1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 5 آذر ‭1358

زمان (قمری) : 6 م‍ح‍رم‌ ‭1400

مکان: قم

شماره صفحه : 123

موضوع : خیانت ها و جنایات امریکا و مظلومیت ملت ایران ـ اهداف انقلاب اسلامی

زبان اثر : فارسی

مصاحبه کننده : خبرنگار ژاپنی

مصاحبه با خبرنگار ژاپنی (جنایات امریکا ـ اهداف انقلاب)

مصاحبه

‏زمان: 5 آذر 1358 / 6 محرّم 1400‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: خیانتها و جنایات امریکا و مظلومیت ملت ایران ـ اهداف انقلاب اسلامی ‏

‏مصاحبه کننده: خبرنگار ژاپنی‏

‏ [‏خبرنگار ژاپنی: به نام تمام مردم ژاپن از شما تشکر می کنم که اجازه داده اید که با شما مصاحبه کنیم.‎ ‎دفعۀ قبل، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود که با شما یک مصاحبه ای کردیم که کوتاه بود. امسال‎ ‎می خواهیم با عمق بیشتری واقعیات ایران را به مردم ژاپن نشان بدهیم که متأسفانه شناخت کاملی از‎ ‎ایران نداریم. 

‏     و حالا سؤال اولم را شروع می کنم‏

سؤال: می گویند که در مبارزه ای که شما علیه امریکا شروع کرده اید، در مورد سایر کشورها، شما ژاپن را در‎ ‎جمع این متجاوزین می بینید یا تبعیضی قائل هستید؟‏]‏

جواب: ‏بسم الله الرحمن الرحیم ـ اول من راجع به آن حرفی که ایشان زده اند که ژاپنیها اطلاع‏‎ ‎‏ندارند از اوضاع کشور ما، باید یک کلمه بگویم که چرا باید ژاپنیها اطلاع نداشته باشند و‏‎ ‎‏چرا باید مطبوعات ژاپن و گروه تبلیغاتی ژاپن یک چنین مهمی که در دنیا واقع شده است‏‎ ‎‏و یک چنین ظلمی که در طول پنجاه سال بیشتر به ما شده است و یک چنین تعدی که‏‎ ‎‏دولت امریکا به ما روا داشته است، چرا نباید در مطبوعات ژاپن، در گروه تبلیغی ژاپن‏‎ ‎‏منعکس بشود تا مردم بی خبر باشند. این را من باید یک چنین احتمالی را بدهم که دست‏‎ ‎‏امریکا در کار است که نمی گذارد مسائل ما به دنیا برسد. و مع الأسف به این اعترافی که‏‎ ‎‏شما کردید که ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، این احتمال پیش می آید که این‏‎ ‎‏فعالیت در ژاپن هم بوده است که نگذارند مسائل ما منعکس بشود، و یا بالعکس منعکس‏‎ ‎‏بکنند. و اما راجع به سؤالی که کردید راجع به ملتها، حتی ملت امریکا و هر ملت دیگری،‏‎ ‎‏ملت ما و ما هیچ ابداً مخالفتی با آنها نداریم و از آنها هم به ما ظلمی نشده است که ما‏

‏مخالفت با آنها داشته باشیم. مسائل روی دولتهاست. ما الآن منتظر این هستیم که ببینیم‏‎ ‎‏دولتهای اروپایی، دولتهای آسیایی، ژاپن در این قصه ای که ما داریم و مظلومیتی که برای‏‎ ‎‏ماست و این تعدیاتی که دولت امریکا بر ما کرده است و این خلاف قوانینی که آقای‏‎ ‎‏کارتر می کند و یک نفر مجرم را پناه داده است و برای اینکه ما مطالبه آن مجرم را‏‎ ‎‏می کنیم‏‎[1]‎‏، این هیاهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهدید به حصر اقتصادی یا‏‎ ‎‏دخالت نظامی می کند. ما ببینیم که دولتهای اروپایی و آسیایی، دولت ژاپن در این قضیه‏‎ ‎‏چه عملی خواهند کرد. آیا با مظلومها موافق اند یا با ظالم؟ آیا با ما که دادخواهی می کنیم‏‎ ‎‏از همه عالم، در همه عالم دادخواهی خودمان را بلند می کنیم و مع الأسف نمی گذارند که‏‎ ‎‏صدای ما برسد به ملتها. حالا ما ببینیم که آیا ژاپن و امثال ژاپن در این امتحانی که برای‏‎ ‎‏همه پیش آمده است، مقابلۀ یک ملت مظلوم که همه چیزش را پنجاه سال بیشتر است‏‎ ‎‏بردند از بین و یک دولت ظالم که همه چیز ما را برده است، آیا دولتها در این باب چه‏‎ ‎‏می کنند؟ ما در اینجا حسابمان با دولتها جدا می شود. در همین مبارزه، حساب ما با دولتها‏‎ ‎‏معلوم می شود که دولتهایی که طرفداری ظالم را بکنند پیش ما ممتازند از دولتهایی که‏‎ ‎‏طرفداری مظلوم را بکنند. و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالمها واقع‏‎ ‎‏بشود، ما در صف مظلومین هستیم و با او هم موافقتی نداریم. و اگر در صف مظلومها‏‎ ‎‏واقع بشود و کمک به مظلومها بکند، ما همانطور که با ملت ژاپن هیچ مخالفتی نداریم با‏‎ ‎‏دولت هم نخواهیم مخالفت داشت. ‏

ــ     ‏[‏از زمانی که ما به ایران آمده ایم می بینیم که مردم ایران خیلی لطف دارند نسبت به ژاپنیها و با محبت با‎ ‎آنها رفتار می کنند. می خواستیم بدانیم که آیا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار می دهید یا اینکه او را‎ ‎متمایز می دانید از غرب؟‏]‏

ــ     ‏من جواب را الآن دادم که ما با ملت ژاپن ابداً مخالفتی نداریم. و با ملت امریکا هم‏‎ ‎‏مخالفتی نداریم. لکن آقای کارتر دارند منعکس می کنند در امریکا که ملت ایران با ملت‏

‏امریکا مخالف است. و این هم یکی از جنایاتی است که دارد واقع می شود در تاریخ که‏‎ ‎‏ما فریاد می زنیم که ما با آقای کارتر مخالف هستیم برای اینکه او برده است جانی ما را و‏‎ ‎‏حمایت از او می کند. و او دارد منعکس می کند که ما با ملت امریکا مخالف هستیم. و‏‎ ‎‏ملت امریکا را وادار می کند که از ما عصبانی بشوند و با ما مخالفت کنند. در صورتی که‏‎ ‎‏این طور نیست. ما الآن هم فریاد می زنیم که ما با کارتر که جانی ما را برده و حفظ کرده‏‎ ‎‏است و هیاهو در دنیا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعکس جلوه‏‎ ‎‏می دهد و تحت تأثیر این قدرتهای شیطانی صهیونیسم واقع شده است. ما از او فریاد‏‎ ‎‏می زنیم. ما با ملتها به هیچ وجه مخالفت نداریم. بلکه ما با مظلومها که ملتها هم از طبقۀ‏‎ ‎‏مظلومین هستند موافق هستیم. و با اشخاصی که ظلم می کنند، چه در مملکت خودشان و‏‎ ‎‏چه به ملت خودشان ظلم بکنند و چه به ملتهای ضعیف ظلم بکنند، با آنها ما مخالف‏‎ ‎‏هستیم. ‏

ــ     ‏[‏آیا مذهب شیعه هم از لحاظ جنبۀ مذهبی و هم از لحاظ جنبۀ سیاسی یک ‎]‎جنبۀ‏]‏ ایدئولوژیک است‎ ‎که با واقعیت ایران منطبق است و این بر چیست؟‏]‏

ــ     ‏مذهب شیعه در طول تاریخ، از زمانی که اسلام وجود پیدا کرده است توأم با وجود‏‎ ‎‏اسلام، امام شیعه هم بوده است همراه با اسلام. و بعد هم مذهب شیعه یک مذهبی است‏‎ ‎‏که سیاسی ـ اجتماعی است. و در تمام دوره ها با ظالمهای وقت، با حکومتهای جابری که‏‎ ‎‏در اسلام بوده اند مثل زمان اموی و عباسی و بعد از او با حکومتهای دیگر مذهب شیعه و‏‎ ‎‏پیروان شیعه بودند که با اینها مخالف بودند. و مخالفتشان روی اصل ظلمی بوده است که‏‎ ‎‏آنها حکومت را ظلماً به دست گرفتند و با مردم رفتار جائرانه می کردند. و علمای شیعه و‏‎ ‎‏بزرگان شیعه با آنها مخالفت می کردند. ولهذا در طول تاریخ گرفتاری علمای شیعه و‏‎ ‎‏بزرگان شیعه به دست امثال اُمویها و امثال عباسیها و بعد از آن هم دولتهایی که به وجود‏‎ ‎‏آمده است، گرفتاریهای اینها زیاد بوده است. و می شود گفت که دائماً اشخاصی از اینها‏‎ ‎‏در حبس بودند. در تبعید بودند. و یک مسئله ای است اینکه شیعه است که در تمام امور‏‎ ‎‏مملکتی دخالت می خواهد بکند. و یک طریقه ای است، یک مذهبی است که اسلامی‏

‏است، و در همۀ ابعاد شئون کشور باید دخالت بکند، و می خواهد دخالت بکند، و‏‎ ‎‏می خواهد که دست ظالمها را از ممالک اسلامی بلکه از سر مستضعفین کوتاه کند.‏‎ ‎‏مذهب شیعه طرفدار مستضعفین است و طرفدار مظلومین است و خصم با ظالمها و‏‎ ‎‏مستکبرین است. و هم عقاید شیعه این طور است و هم اعمالش این طور بوده است و هم‏‎ ‎‏بزرگان شیعه دائماً در این خط و صراط بودند. و این طور باقی خواهد ماند تا آخر که‏‎ ‎‏اسلام است.‏

ــ     ‏[‏ایشان می گویند که کتاب شما را که در فرانسه به اسم حکومت اسلامی درآمده است که همان ولایت‎ ‎فقیه ‎]‎است‏]‏ خوانده ام و در این کتاب خوانده ام که اسلام باید مذهب عفو و اغماض باشد. در حالی که‎ ‎پرسشی که از افکار عمومی در فرانسه شده نشان می دهد که 79 درصد مردم فکر می کنند که مبارزۀ شما‎ ‎بر ضد شاه به خاطر ارضای امیال شخصی و انتقامگیری شخصی شما بوده است. در این باره نظرتان‎ ‎چیست؟‏]‏

ــ     ‏این هم از مسائلی است که ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ برای ما پیش آورده اند. ملتها به‏‎ ‎‏واسطۀ اِعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پیدا نکردند. اگر اطلاع پیدا کرده‏‎ ‎‏بودند، رأی آنها غیر رأی دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد. وقتی دولتها‏‎ ‎‏مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه می دهند، البته ملتها هم منحرف می شود افکارشان.‏‎ ‎‏اینکه شما می گویید که در فرانسه یک چنین امری واقع شده است و عفو و اغماضی که در‏‎ ‎‏اسلام مطرح است آنها مبدل کردند به انتقامجویی. چنانچه آقای کارتر هم این مسائل را‏‎ ‎‏می گوید و در ملت خودش منتشر کرده است. اینها برای این است که مسائل ما پیش مردم‏‎ ‎‏معلوم نیست. مطالب ما را اگر بدانند که ما چه می گوییم و در مقابل ما چه منطقی است، ما‏‎ ‎‏می گوییم که ما پنجاه سال مظلوم واقع شده ایم و تاریخ ما، تاریخ عالم اگر چنانچه ضبط‏‎ ‎‏کنند تاریخ ایران را، شاهد بر این بوده است که ما از زمانی که رضاخان آمده است در‏‎ ‎‏ایران و او را انگلیسیها آوردند و تا این وقتی که محمدرضا بود که او را امریکاییها تأیید‏‎ ‎‏می کردند و دنبال حرفهای آنها بودند، ما در این پنجاه سال همه چیزمان به باد رفته است.‏‎ ‎‏ما یک ملت مظلوم هستیم. در این پنجاه سال، ذخایرمان که باید صرف مستمندان ما،‏

‏زاغه نشینان ما بشود، برده شده است. و به کاخ نشینان داده اند و ابرقدرتها از آن استفاده‏‎ ‎‏کردند. ملت ما روی یک گنج بزرگی که آن نفت است، نشسته اند و گرسنگی می خورند.‏‎ ‎‏و امریکا و امثال امریکا این مخزنهای ما را می بردند، چپاول می کردند در این پنجاه سال‏‎ ‎‏و می دادند به اشخاصی که کاخ نشین هستند و قدرت طلب هستند. و می دادند به اجانب و‏‎ ‎‏در مقابلش برای این ملت هیچ چیز نبود. یک مطلب ما این است که ما می گوییم که این‏‎ ‎‏آدم که الآن امریکا او را نگه داشته است و از او حمایت می کند و دنیا را متزلزل کرده‏‎ ‎‏است امریکا برای خاطر یک نفر جانی. ملت ما می گویند که این جانی که به ما آن قدر‏‎ ‎‏خسارت مالی وارد آورده است و آن قدر خسارات جانی این پدر و پسر برای ملت ما بار‏‎ ‎‏آورده اند، قتل عامهایی که در زمان این پدر و پسر واقع شده است و جوانهایی که از ما‏‎ ‎‏تلف شده است، قبرستانهای ما را اینها آباد کردند و خانه ها را خراب و مملکت را‏‎ ‎‏خراب، مملکت ما ویرانه ای شده است به واسطۀ بودن این شخص و پدرش در این‏‎ ‎‏مملکت و حکومت کردن آنها. و به دست حکومتهای بزرگ اینها را به ما سلطه دادند. و‏‎ ‎‏ما این مطلب را می گوییم که ما یک ملت مظلوم هستیم که همه چیز ما را اینها از بین بردند.‏‎ ‎‏و ما حالا این مجرم خودمان را می خواهیم بیاوریم اینجا که این چیزهایی را که از ما برده‏‎ ‎‏به بانکها سپرده شده است، ما به دست بیاوریم. و ما آن جانی اصلی را پیدا بکنیم که آن‏‎ ‎‏کسی که این آدم را وادار کرده است به این کار و مأمور کرده است و به ما مسلط کرده‏‎ ‎‏است. ما می خواهیم این آدم را پیدا بکنیم که مخازن خودمان را که برده است و در بانکها‏‎ ‎‏هست، کشف بکنیم و بگیریم. و این همه جمعیت که از ما کشته است، ما نمی توانیم از او‏‎ ‎‏انتقام بگیریم تا اینکه کسی بگوید انتقامجویی است. یک نفر آدم در مقابل یک نفر آدم‏‎ ‎‏باید قصاص بشود. یک نفر آدم که از اول حکومتش تا حالا بیش از صد هزار جمعیت را‏‎ ‎‏از ما کشته است، ما چطور می توانیم از او انتقام بگیریم تا این منطق بیاید پیش که شما‏‎ ‎‏می خواهید انتقام بگیرید. ما می خواهیم اموالمان را از او پس بگیریم. ما می خواهیم بیاید‏‎ ‎‏اینجا و معلوم بشود به مظلومهای دنیا که ظالم اصلی کی هست. کیست که دنیا را این طور‏‎ ‎‏مشوش کرده. آنهایی که اینها را مأمور کرده اند، در حکومتهایی که به دست آنها در این‏

‏مملکتهای اسلامی و در سایر ممالکی که حکومتهایشان دست نشاندۀ اینها هست. ببینیم‏‎ ‎‏که ظلمهایی که شده است از چه راهی شده است. و کی این ظلمها را کرده است. و چه‏‎ ‎‏کسی وادار کرده است که این ظلمها را بکنند. این را چنانچه منطق دولتها این است که این‏‎ ‎‏انتقامجویی است معلوم می شود منطق آنها غیر منطق مظلومان است. چنانچه همیشه این‏‎ ‎‏طور بوده است که منطق ظالم یک منطق بوده است و منطق مظلومها منطق دیگر بوده‏‎ ‎‏است. ما با منطق مظلومها داریم صحبت می کنیم، نه با منطق ظالمها. ظالمها البته منافع ما را‏‎ ‎‏بردند. و حالا که یک نفر کنار گذاشته شده است که به آنها منفعتی نمی رسد آنها البته این‏‎ ‎‏مسائل را طرح می کنند و قضیۀ انتقامجویی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏. و الاّ اسلام تمامش عفو است. تمامش‏‎ ‎‏این است که کسانی که خلاف می کنند و البته مظلومها می توانند که از آنها ‏‏[‏‏انتقام‏‏]‏‎ ‎‏بگیرند، لکن اسلام مذهب عفو است. لکن منطق آقای کارتر و امثال آقای کارتر غیر از‏‎ ‎‏این مطلب است. مایی که یک نفر آدم را می خواهیم که بفهمیم که ریشه فساد، چه کسی‏‎ ‎‏است و به دنیا معرفی کنیم این ریشۀ فساد را، تا اینکه فساد در دنیا از بین برود. مایی که‏‎ ‎‏می خواهیم یک نفر آدمی که اموال ما را برده است بیاید اینجا و بگوید اموال شما‏‎ ‎‏کجاهاست، تا ما برویم سراغ اموالمان. و این ملتی که گرسنگی می خورد و اموالش در‏‎ ‎‏بانکهای خارجی مانده است و آقای کارتر هم جلوی اموال او را گرفته است و این‏‎ ‎‏مظلومها را گرسنگی می دهد، منطق ما این است. این را آقای کارتر اسمش را انتقامجویی‏‎ ‎‏می گذارد. و دولتهایی هم که تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجویی می گذارند. و‏‎ ‎‏در منطق مظلومین این اسمش انتقامجویی نیست. اسمش این است که می خواهند ملک‏‎ ‎‏خودشان را، مال خودشان را که باید صرف خودشان بشود، در بانکها متمرکز نشود، و‏‎ ‎‏آقای کارتر جلویش را نگیرند و بگذارند بیاید که مردم زندگی بکنند در اینجا.‏

ــ     ‏[‏حضرت امام، به نظر بسیاری از ناظران از پیروزی انقلاب به این سو، به نظر می آید که نظم حکومت رو‎ ‎به انحطاط دارد. شما در این باره چه فکر می کنید؟‏]‏

ــ     ‏این منطق چپاولگرهاست. باید ما مقایسه کنیم انقلاب اسلامی ایران را با انقلابهایی که در‏‎ ‎‏دنیا واقع شده است. ببینیم که آیا انقلابهایی که در دنیا واقع شده است، به مجردی که‏

‏انقلاب شد و پیروز شد، نظم همه چیزها فوراً برقرار شد، یا اینکه این طور نبوده است؟ ما‏‎ ‎‏به مجردی که انقلاب واقع شد و پیروز شدیم تمام راه ها باز بود بر دنیا. و تمام احزاب‏‎ ‎‏آزاد بودند و تمام جمعیتها آزاد بودند. و تا پنج ماه تمام این امور آزاد بود. و ایران هم‏‎ ‎‏مشغول زندگی خودش بود و نظمش برقرار بود. و بی نظمی آن طوری که در مثل انقلاب‏‎ ‎‏اکتبر‏‎[2]‎‏ واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، این قتل و غارتها نبود در ایران. و الآن هم‏‎ ‎‏ایران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ می کنند نظم را. و این فرقی است که مابین‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر است. انقلاب اسلامی چون مردم مسلمان هستند،‏‎ ‎‏بدون اینکه یک ارتباطی بین حکومتی باشد که بخواهد یک نظمی را ایجاد بکند، مردم‏‎ ‎‏نظم را ایجاد کردند. به مجردی که انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم‏‎ ‎‏اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ایجاد کردند. و نظم را بعدها به طور کامل، خود ملت‏‎ ‎‏ایجاد می کند. ملت ما موافق با حکومت اسلامی است. رأی داده به حکومت اسلامی.‏‎ ‎‏رأی قاطع قریب به اتفاق داده است به حکومت اسلامی. و موظف می داند ملت ما به‏‎ ‎‏قواعد اسلام عمل کند. و یکی از قواعد اسلام، حفظ نظم است. حفظ نظم را خود مردم‏‎ ‎‏دارند می کنند. و این که گفته می شود که حکومت دارد رو به انحطاط می رود، نخیر‏‎ ‎‏حکومت دارد رو به اعتلا می رود. اشتباه می کنند آنها. ما یک ملتی بودیم که در تحت‏‎ ‎‏فشار ابرقدرتها بودیم و الآن از تحت فشار آنها بیرون آمدیم و داریم به پیش می رویم. و‏‎ ‎‏این اعتلای ملت است. اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد. اعتلا به این است که ما‏‎ ‎‏مسلکمان را و مکتبمان را به پیش ببریم. و ما بحمدالله داریم مکتب را به پیش می بریم و‏‎ ‎‏مکتبمان را گسترش خواهیم داد به همه ممالک اسلامی. بلکه در همه جا که مستضعفین‏‎ ‎‏هستند. و ما رو به اعتلا هستیم و بشر را رو به اعتلا می خواهیم ببریم. چطور گفته می شود‏‎ ‎‏که ما رو به انحطاط هستیم؟ آنها خیال می کنند که انحطاط و اعتلا به سیر شدن شکم‏‎ ‎‏است. انسان حیوان نیست، انسان هست. انسان که همه مسائل انسانی را باید مراعات بکند.‏

‏مملکت ما مسائل انسانی را دارد طرح می کند. دارد رو به اعتلا می رود، نه دارد رو به‏‎ ‎‏انحطاط می رود. اینها همه از تبلیغاتی است که امثال کارتر می کنند و منطق آنها، اعتلا این‏‎ ‎‏است که همۀ نفتها را ما به آنها بدهیم، خودمان بنشینیم اینجا و تماشا کنیم. و انحطاط این‏‎ ‎‏است که ما نفتمان را از آنها بگیریم و تو دهانشان بزنیم. اگر این انحطاط است ما منحطیم.‏‎ ‎‏لکن این انحطاط نیست. این اعتلاست. و ما مملکتمان را به پیش می بریم. و دست ظالمها‏‎ ‎‏را کوتاه می کنیم از مملکت. و اجازه نمی دهیم کسی دخالت در مملکتمان بکند. و این‏‎ ‎‏اعتلاست، نه انحطاط.‏

ــ     ‏[‏حضرت امام، در نوفل لوشاتو شما وعده کردید که نه تنها آزادیها حفظ می شوند، بلکه تعمیم نیز‎ ‎می یابند. در صورتی که بعد از پیروزی انقلاب دیدیم که تظاهراتی بر ضد زنان شد و اقلیتهای قومی مثل‎ ‎کردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامه ها و احزاب سیاسی ممنوع شد. آیا ممکن است این تناقضهای‎ ‎ظاهری را برای ما روشن بفرمایید؟‏]‏

ــ     ‏این هم از همان ریشۀ همان اموری است که امثال کارتر پیش آوردند. باید دید که این‏‎ ‎‏تشنجاتی که در ایران واقع می شود، این را چه کسی دارد ایجاد می کند. قضیۀ کردستان را‏‎ ‎‏چه کسی دارد ایجاد می کند و ایجاد کرده است؟ و چه کسی کوشش می کند که قضیۀ‏‎ ‎‏کردستان را خاتمه بدهد. و برادران کرد را از آن ظلمهایی که برایشان شده است نجات‏‎ ‎‏بدهد؟ ما کوشش داریم که تمام قشرهای ملتمان در رفاه باشند. و همانطوری که اسلام‏‎ ‎‏طرح کرده است هیچ یک از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند. و هیچ یک از افرادمان ظلم‏‎ ‎‏نکنند. این یک مطلبی است اسلامی. و ما در صدد همین معنا هستیم. و ما از اول که‏‎ ‎‏انقلابمان واقع شد تمام آزادیها در ایران بود. و مجال به تمام دستجات ما دادیم و هیچ‏‎ ‎‏ابداً جلوگیری از هیچ چیز نشد. لکن توطئه ها شروع شد. وقتی که دیدند آزادند توطئه ها‏‎ ‎‏شروع شد. توطئۀ قلمی که می خواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند. و اینها همان‏‎ ‎‏اشخاصی بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوار امریکا و امثال امریکا بودند و‏‎ ‎‏می خواستند که نهضت ما را به تباهی بکشند. و ما بعد از پنج ماه که به همه فرصت دادیم،‏‎ ‎‏توطئه گرها را پیدا کردیم، قلمهایی که توطئه گر بودند و می خواستند باز سلطه اجانب را بر‏

‏مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که اینها‏‎ ‎‏چکاره هستند. و دیدیم که بعد از اینکه بررسی شد، اینها از اسرائیل خیلیشان ارتزاق‏‎ ‎‏می کردند. و بلندگوی اسرائیل بودند. بلندگوی امریکا بودند. منتها با صورتهای دیگر. و‏‎ ‎‏یک ملتی حق دارد که کسی که بخواهد ملتش را به تباهی بکشد و توطئه کند و باز همان‏‎ ‎‏مسائل سابق را برای او پیش بیاورد، از آن جلوگیری بکند. و الاّ ملت ما طرفدار آزادی‏‎ ‎‏است. طرفدار همه جور آزادی است. ولکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهی نیست.‏‎ ‎‏زنهایی که تظاهر کرده اند همان زنهایی بودند که از تتمۀ آن مسائل بودند. آنهایی بودند‏‎ ‎‏که شاه آنها را به عنوان «آزاد زنان» به میدان آورده بود و آنها را به تباهی کشیده بود. آنها‏‎ ‎‏هم چون از این وضعی که آن تباهیها آن آزادیهایی که آنها می خواستند، می خواستند که‏‎ ‎‏با جوانها آزاد باشند که هر کاری می خواهند بکنند و می خواستند با تباهیها هماغوش‏‎ ‎‏باشند. می خواستند کارهای برخلاف عفت بکنند. و می دیدند که اسلام با کارهای‏‎ ‎‏خلاف عفت، با کارهایی که مملکت را به تباهی می کشد و ملت را به عقب می راند موافق‏‎ ‎‏نیست. آنها بودند که آمدند در خیابانها و با آن صورتهایی که مردم دیدند تظاهر کردند. و‏‎ ‎‏الاّ جلوی آزادی هرگز گرفته نشده است و نمی شود و مردم آزادند. الاّ آنجایی که‏‎ ‎‏بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.‏

ــ     ‏[‏مسئلۀ سفارت ایالات متحده، کشورهای بسیاری را نگران کرده. فکر می کنند گروگانگیری یک سابقۀ‎ ‎خطرناکی خواهد شد، آیا شما واقعاً فکر می کنید که با گرفتن این 50 گروگان فشاری می آورید و در‎ ‎مقابل، شاه را می گیرید؟‏]‏

ــ     ‏کشورها معلوم می شود که در نظر شما هم همان هست که در نظر کارتر است. کشورها را‏‎ ‎‏این ابرقدرتها خیال می کنند همان دستگاه دولتی است که وقتی دستگاه دولتی از یک‏‎ ‎‏چیزی ناراضی شد، کشور ناراضی است. در صورتی که دستگاههای دولتی نسبت به‏‎ ‎‏کشورها، نسبت به جمعیتهایی که اساس کشورها بر آنهاست، یک قطره ای در مقابل‏‎ ‎‏دریاست. باید دید که این عملی که ما کردیم چه بوده است. و اگر این عمل منعکس بشود‏‎ ‎‏در دنیا به طور صحیح،ببینیم موافقین ما کیست، مخالفین ما کیست. آیا مظلومها در دنیا‏

‏بیشتر است عددشان یا ظالمها؟ وقتی که مطالعه بکنند در حال همه کشورهای دنیا می بینید‏‎ ‎‏که اکثریت قاطع با مظلومهاست. ظالمها یک عدد قلیلی هستند مجهز به جهاز شیطانی و‏‎ ‎‏مظلومها عدد کثیری هستند. و همیشه در طول تاریخ ظالمها عدد محدود بودند و‏‎ ‎‏مظلومها عددهای بسیار زیاد. اگر مراد شما از ناراحتی، ناراحتی ظالمهاست، مطلب‏‎ ‎‏صحیحی است. برای اینکه ظالمها با امثال خودشان رفیق هستند و هر کسی به آن جنسی‏‎ ‎‏که دارد متمایل است، به اشباه خودش متمایل است. ظالمها با ظالمها همیشه هستند و اینها‏‎ ‎‏اقلیت هستند. اگر مطلب ما بر دنیا منعکس بشود، آنی که با آن مخالف است ظالمها‏‎ ‎‏هستند که اقلیت دارند. و آنی که موافق است مظلومین هستند که اکثریت قاطع دارند. شما‏‎ ‎‏می گویید که ناراحت شدند و کشورها ناراحت شدند. همان منطق ابرقدرتها را دارید.‏‎ ‎‏تکرار می کنید یا تحت تأثیر حرفهای ابرقدرتها واقع شدید که کشورها را عبارت از همان‏‎ ‎‏عده، همان پارکها و همان عمارتهای بزرگ و همانها و همان کاخ نشینها عبارت از ملت‏‎ ‎‏است. و این جمعیت کثیر، بسیار کثیری که زاغه نشین هستند و خانه های گلی دارند، اینها‏‎ ‎‏اصلاً از کشور نیستند و از ملت نیستند. اگر این مقصود است ما اینها را از هم جدا می کنیم‏‎ ‎‏و می گوییم که آنی که از این عمل ناراحت است، این دسته کاخ نشین و ابرقدرت و‏‎ ‎‏سرنیزه به دست است. و آن که اگر مطلب ما را در دنیا منعکس بشود با ما موافق اند، و آن‏‎ ‎‏ملتها هستند. ملتها که مثل یک دریایی هستند و یک سیلهای خروشان هستند. آنها با ما‏‎ ‎‏موافق اند. ما مسائلمان، مسائل مظلومین است و موافق با طبقات مظلوم. و آنها با ما‏‎ ‎‏موافق اند، اگر ظالمها بگذارند صدای ما به آنها برسد. و اگر نگذاشتند یا منعکس جلوه‏‎ ‎‏دادند، این مخالفت نیست. این مخالف آن عملی است که شده است که ما از آن عمل‏‎ ‎‏بری هستیم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم. غارت شده است در‏‎ ‎‏مقابل غارتگر. کشته شده است در مقابل کشنده. اینها مسائل ماست و از اینها خارج‏‎ ‎‏نیست. ما می خواهیم مملکتمان مال خودمان باشد. مستقل باشیم. ما می خواهیم آزاد‏‎ ‎‏باشیم. مطبوعاتمان آزاد باشد. قلمهایمان آزاد باشد. ما می خواهیم ذخایر مملکتمان‏‎ ‎‏خرج مملکتمان بشود. گرسنه ها را سیر کنیم. برهنه ها را لباس بدهیم. بی خانه ها را‏

‏خانماندار کنیم. ظالمها با این منطق مخالف اند. و با این مطلب که لانۀ جاسوسی که به اسم‏‎ ‎‏سفارت در ایران بوده است و جوانهای ما لابد مطلع شدند بر اینکه مسائل جاسوسی در‏‎ ‎‏اینجاست و رفتند و آنجا را قبضه کردند، ظالمها با این مسئله جاسوسی موافق اند‏‎ ‎‏همه شان. ظالمها همه می خواهند که مسئلۀ جاسوسی رواج پیدا بکند و لانه های‏‎ ‎‏جاسوسی در ممالک مظلوم باشد. لکن منطق مظلوم غیر از این منطق است. منطق مظلوم‏‎ ‎‏که اکثریت قاطع دنیا را تشکیل می دهد این است که باید هر مملکتی آزاد باشد. هر‏‎ ‎‏مملکتی مستقل باشد. هر مملکتی ذخایرش خرج خودش بشود. این منطق مظلومهاست.‏‎ ‎‏منطق ظالمها این است که باید اینها را غارت کرد. اینها آدم اصلاً نیستند. این ابرقدرتها ما‏‎ ‎‏را اصلاً آدم نمی دانند. مظلومها را در هر جا هست، در ممالک خودشان که هست.‏‎ ‎‏مظلومها را جزو بشر حساب نمی کنند. حقوق بشر می گویند. حقوق بشر یعنی حقوق‏‎ ‎‏ظالمها. حقوق بشر یعنی اینکه حق دارند که تمام نفتهای ما را ببرند و در ازای آن چیزی‏‎ ‎‏ندهند، الاّ برای خودشان نفع داشته باشد. باید همۀ این ملتها بیچون و چرا تحت قدرت‏‎ ‎‏آنها باشند و نفس نکشند. اینها منطق ظالمهاست که اقلیت هستند. ناچار باید آنها نگران‏‎ ‎‏باشند از این امری که در ایران پیدا شده است. بر اینکه همۀ ظالمها را ما اعلام می کنیم که‏‎ ‎‏در خطر هستند و از بین خواهند رفت. و مملکتها، مملکتهای مظلومین است. و خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد، و این مستکبرین را‏‎ ‎‏از صحنه تاریخ خارج‏‎[3]‎‏ بکند. و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا. و تمام ملتهای‏‎ ‎‏مظلوم را پشتیبانی می کنیم. و تمام ملتهای مظلوم باید ظالمها را از صفحۀ روزگار بیرون‏‎ ‎‏کنند. و از تاریخ بیرون برانند. آن که با ما مخالف است طبقۀ ظالم است. و طبقۀ ظالم یک‏‎ ‎‏اقلیت ناچیزی است. و آنی که با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسیار خوشحال‏‎ ‎‏می شود راجع به این لانۀ جاسوسی، آن عبارت از طبقۀ مظلوم است. شما ببینید که الآن در‏‎ ‎‏ممالکی که دولتهایشان اگر اجازه به ایشان بدهند ـ الآن هم که اجازه ندادند دولتها ـ در‏

‏بسیاری از ممالک، مظلومها موافقت خودشان را با ما اظهار کردند. تظاهرات کردند بر‏‎ ‎‏ضد امریکا. تظاهر کردند و ظالمها نمی گذارند که آنها تظاهر کنند. پلیس نمی گذارد که‏‎ ‎‏آنها تظاهر کنند. اگر این سرنیزه برداشته بشود، تمام ممالکی که مظلوم هستند و اکثریت‏‎ ‎‏قاطعی که مظلومین هستند، اینها بر وفاق ما هستند. و این لانۀ جاسوسی در منطق مظلومین‏‎ ‎‏این است که باید بسته بشود. و منطق ظالمین این است که باید باشد، این مظلومین اند که‏‎ ‎‏باید به حقوق خودشان برسند. و این ظالمها هستند که می گویند حقی برای مظلومین‏‎ ‎‏نیست. این دستگاههایی که برای حقوق بشر درست کردند، تمام دستگاههایی است که‏‎ ‎‏برای چپاول بشر است. این دستگاههای شورای امنیت که با طمطراق اسمش را می برند‏‎ ‎‏ـ دیشب بعد از اینکه اجازه داد آقای کارتر به اینکه شورای امنیت باشد ـ می گوید که فقط‏‎ ‎‏راجع به کسانی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اینها. اما راجع به‏‎ ‎‏شاه نباید شورای امنیت دخالت بکند. اما راجع به چیزهایی که آنها از ما برده اند،‏‎ ‎‏مظلومیتی که برای ما واقع شده است و ظلمی که بر ما شده است، اجازه ندارد شورای‏‎ ‎‏امنیت دخالت بکند. شورای امنیت را از اول تکلیف آن را معین کرده اند که باید راجع به‏‎ ‎‏گروگانها تو بحث بکنی و راجع به شاه نباید تو بحث بکنی و راجع به این مظلومیتهایی که‏‎ ‎‏بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نباید دخالت بکنی. او می داند که اگر دخالت،‏‎ ‎‏دخالت صحیح باشد خودش گرفتار خواهد شد. خودش به آن سرنوشتی که شاه پیدا‏‎ ‎‏کرده است خواهد گرفتار شد. از این جهت از اول معلوم کرده است که باید این نوکر مآبها‏‎ ‎‏بنشینند و فقط گوش به فرمان آقای کارتر بدهند که ایشان اجازه بدهند که فقط راجع به‏‎ ‎‏این گروگانها بحث بکنند. ما هرگز همچو بحثی را با آنها نمی کنیم. و هرگز یک همچو‏‎ ‎‏شورای امنیتی را پذیرفته نداریم و نخواهیم پذیرفت.‏

‏والسلام‏

‎ ‎

  • ـ محمدرضا پهلوی، که دولت امریکا او را پناه داد.
  • ـ انقلاب اکتبر 1917 در اتحاد جماهیر شوروی، که بر اساس آن حکومت تزارها از بین رفت و طبقۀ پرولتاریا کارگران با مشی کمونیستی، حکومت را به رهبری لنین به دست گرفت.
  • ـ اشارۀ به آیۀ 5 سورۀ قصص: «وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَةً و نَجْعَلَهُم الْوارِثینَ». و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.