سخنرانی
بیان آفات و انحرافات از انقلاب
سخنرانی در جمع مسئولان و اعضای قوای مقننه و مجریه (آفات انقلاب)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 19 ب‍ه‍م‍ن‌ ‭1360

زمان (قمری) : 13 ربیع الثانی ‭1402

مکان: تهران

شماره صفحه : 19

موضوع : بیان آفات و انحرافات از انقلاب

زبان اثر : فارسی

مناسبت : گرامیداشت روز نیروی هوایی

حضار : خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ نمایندگان مجلس شورا

سخنرانی در جمع مسئولان و اعضای قوای مقننه و مجریه (آفات انقلاب)

سخنرانی

‏زمان: صبح 19 بهمن 1360 / 13 ربیع الثانی 1402‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: بیان آفات و انحرافات از انقلاب‏

‏مناسبت: گرامیداشت روز نیروی هوایی‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ  هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی) ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ وزراء ـ اقشار مختلف مردم ـ پرسنل ارتش‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ناتوانی قدرتها در مواجهۀ با ملتها

‏     ‏‏من سالروز پیروزی انقلاب اسلام و دهۀ فجر را به همۀ ملت و همۀ مستضعفین جهان‏‎ ‎‏و شما آقایان که اسوۀ حسنۀ این ملت هستید تبریک عرض می کنم و از خداوند تعالی‏‎ ‎‏توفیق همه را برای خدمت به بندگان خدا و ادامۀ پیروزی از خداوند توانا می خواهم.‏‎ ‎‏اساس ادامۀ یک پیروزی و ادامۀ یک انقلاب در یک امری است که به نظر می آید در‏‎ ‎‏رأس امور واقع است و او اینکه دولت، مجلس و کسانی که در ارتش هستند و سپاه و همۀ‏‎ ‎‏اینها از طبقۀ متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطه ای که بر کشورها و بر کشور ما از‏‎ ‎‏طرف غیر واقع شده است، افراد مرفه و کسانی که سرمایه های بزرگ داشته اند، یا قدرت‏‎ ‎‏برای حفظ خودشان و حیثیت خودشان در دست داشته اند، ‏‏[‏‏می باشند‏‏]‏‏. مادامی که‏‎ ‎‏مجلس و ارگانهای دولتی و همۀ اینها و مردم از این طبقۀ متوسط و مادون متوسط تشکیل‏‎ ‎‏بشود، امکان ندارد که یک دولت بزرگی، یک قدرت بزرگی به هم بزند اوضاع را.‏‎ ‎‏همیشه این قدرتهای بزرگ در هر کشوری یک نفر را با او تفاهم می کردند که این یک‏‎ ‎‏نفر برای خودش و برای قدرتمندی خودش و برای سرمایۀ خودش فعالیت می کرد. او را‏‎ ‎‏می دیدند و ملت را می چاپیدند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند و ده را می چاپیدند.‏‎ ‎‏هیچ وقت قدرتهای بزرگ مواجه با ملتها، اگر شدند نتوانستند کار خودشان را انجام‏

‏بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت که می خواستند یک دولتی را یا یک سلطنتی را یا‏‎ ‎‏یک ریاست جمهوری را که بر وفق مرام آنها عمل نمی کرده از بین بردارند، در مقابل او‏‎ ‎‏یک قدرت دیگری می تراشیدند و با آن قدرت این قدرت را از بین می بردند. کار به‏‎ ‎‏دست ملت نبوده است و کار به دست طبقۀ متوسط و مادون متوسط نبوده است.‏

غیر متناهی بودن آمال انسان

‏     ‏‏اینکه این عمل را آنها انجام می دادند یک نکتۀ روحی دارد و آن این است که انسان‏‎ ‎‏در باطن خودش و فطرت خودش تناهی ندارد؛ آمالش، آمالش غیر متناهی است،‏‎ ‎‏وقوف نمی کند آمال انسان و وقتی که این طور است، اگر انسان اسیر همین آمالِ غیر‏‎ ‎‏متوقف بشود و ببیند که یک ابرقدرتی این آمال او را و آن خواستهای مادی او را و آن‏‎ ‎‏قدرت او را و سلطۀ او را بر ملت خودش حفظ می کند، او دیگر در بند این نیست که برای‏‎ ‎‏ملت کار بکند؛ برای اینکه، از طبقۀ مرفه است و از طبقۀ قدرتمند است، و قدرتمندی هم‏‎ ‎‏و همین طور حب مال و جاه هم حدی ندارد، مرزی ندارد. آن برای حفظ قدرت خودش‏‎ ‎‏و پشتوانه ای که دارد، برای این حفظ قدرت با ملت آن می کند که همۀ حیثیت ملت و‏‎ ‎‏گنجینه های ملت را در دسترس او قرار بدهد، یک سهم ناچیزی هم برای خودش بگیرد.‏‎ ‎‏الآن شما ملاحظه می کنید که قدرتهایی در دنیا هست از حیث مال که اگر اموالشان را‏‎ ‎‏تقسیم بکنند به این 36 میلیون جمعیتی که ما داریم، اگر یک نفر از آنها اموالشان را تقسیم‏‎ ‎‏بکند، تمام افراد این 36 میلیون مرفه می شوند و از طبقۀ باصطلاح خودشان بالا می شوند.‏‎ ‎‏یک نفر از آنها اینطور است، لکن همان آدمی که دارایی او به این اندازه بود، از این‏‎ ‎‏آدمی که درویش سر محله است حرصش به دنیا بیشتر بود، حرصش به مال بیشتر بود و‏‎ ‎‏بیشتر می خواست جمع بکند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه می شود. هر چه‏‎ ‎‏قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت، اضافه می شود.‏

میدان دادن به افراد مرفه برای استضعاف ملت

‏     ‏‏و اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را برای خودش به کار می گیرد. وقتی برای‏

‏خودش به کار گرفت دولتهای بزرگی که هستند، ابرقدرتهایی که هستند یک همچو آدم‏‎ ‎‏قدرتمندی را پیدا می کنند و این آدم قدرتمند را به او بال و پر می دهند و این را به مقام‏‎ ‎‏می رسانند تا اینکه ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد. شما ملاحظۀ وضع این‏‎ ‎‏پنجاه سال، یک قدری بیشتر را هم بکنید که انتخاب کردند خارجیها و بعد هم این مطلب‏‎ ‎‏را خودشان گفتند که رضاخان را انتخاب کردند و به او قدرت دادند و قدرت آنطور‏‎ ‎‏دادند که تمام این ملت را به استضعاف کشانید و حکومت جبار خودش را بر اینها قرار‏‎ ‎‏داد، و مردم را از همه چیز ساقط کرد و یک نفر بود. آنها آن یک نفر را دَمش را‏‎ ‎‏می دیدند و کارهایشان را انجام می دادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آن همه‏‎ ‎‏افرادی که اطراف او بودند، و همه شان از آنها بودند که طبقۀ بسیار مرفه و خوشگذران و‏‎ ‎‏بالا و بالاها به اصطلاح آنها. باید ما متوجه باشیم، ملت ما متوجه باشند که وقتی که‏‎ ‎‏مجلسشان یک مجلسی است که از طبقۀ متوسط است و توی این مجلس آن «دوله»ها و‏‎ ‎‏«سلطنه»ها و «سلطنتی»ها را نداریم و در دولت هم آنطور دولتهایی که افراد مرفه‏‎ ‎‏سرمایه دار کذا باشند نداریم، در ارتش هم آن افراد سپهبد و کذایی که املاک بی اندازه‏‎ ‎‏داشتند و آپارتمانهای چندین طبقه داشتند نداریم، این مملکت محفوظ می ماند. آن‏‎ ‎‏روزی که هر یک از شماها را ملت دید که دارید از مرتبۀ متوسط می غلتید به طرف مرفه‏‎ ‎‏و دنبال این هستند که یا قدرت پیدا بکنید یا تمکن پیدا کنید، مردم باید توجه داشته باشند‏‎ ‎‏و اینطور افرادی که بتدریج ممکن است یک وقتی خدای نخواسته پیدا بشود، آنها را سر‏‎ ‎‏جای خودشان بنشاند. اگر ملت می خواهد که این پیروزی تا آخر برسد و به منتهای‏‎ ‎‏پیروزی که آمال همه است برسد، باید مواظب آنهایی که دولت را تشکیل می دهند، آن‏‎ ‎‏که رئیس جمهور است، آن که مجلس هست، مجلسی هست، همۀ اینها را توجه بکنند که‏‎ ‎‏مبادا یک وقتی از طبقۀ متوسط به طبقۀ بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد.‏

‏     بدانید که اگر دولت اینطور باشد و اگر ملت اینطور باشد، و اگر مجلس و امثال اینها‏‎ ‎‏اینطور باشد، اگر یک قدرتی بخواهد هجمه کند به اینجا، مواجه با سی میلیون جمعیت‏‎ ‎‏هست و نخواهد توانست؛ نمی تواند آن وقت پیدا کند یک کسی که قدرتمند باشد و آن‏

‏قدرتمند را وادار کند که ملت را به استضعاف بکشند و بچاپند ملت را برای آنها، تاریخ‏‎ ‎‏همین طور بوده. مادامی که این ملتها در بینشان افرادی پیدا نشده است که به آن مرتبه‏‎ ‎‏برسد در بین آنها که قدرت مالی یا قدرت دیگرش زیاد بشود و به مردم حکومت کند،‏‎ ‎‏نمی توانند آنها این ملت را از بین ببرند و حکومت بر آنها کنند. و بالاخره یک وقت یک‏‎ ‎‏ابرقدرتی مواجه با یک نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست که آنها را سیر می کند و‏‎ ‎‏آنها به جان مردم می افتند و خودش هم کنار می نشیند و حکومت بالاتر را خودش دارد،‏‎ ‎‏حکومت پایینتر را به این آدمی که، یا این آدمهایی که در این کشور هستند واگذار‏‎ ‎‏می کند. اساس استضعاف ملتها از خودشان و از قدرتمندان بین خودشان بوده و شما شکر‏‎ ‎‏کنید که یک همچو مجلسی دارید که از طبقۀ مرفه توی آن هیچ نیست. آن طبقه ای که اگر‏‎ ‎‏مالش را تقسیم کند بین ملت ما، ملت ما ثروتمند می شوند، ندارید حالا. در دولت هم‏‎ ‎‏ندارید یک همچو ثروتمندانی و یک همچو قدرتمندانی، ندارد دولت یک همچو‏‎ ‎‏قدرتی. رئیس جمهور یک همچو قدرتی که بتواند یک چیز انحرافی را به ملت تحمیل‏‎ ‎‏کند، یک همچو مجلسی نداریم که بتواند یا بخواهد یک امر انحرافی را تصویب کند و‏‎ ‎‏دولت هم مجری او باشد. مادامی که این حد متوسط محفوظ است این جمهوری‏‎ ‎‏محفوظ است و امکان مقابله نیست مابین قدرتهای بزرگ با همچو دولتی؛ بخواهند‏‎ ‎‏کودتا کنند، با کی کودتا کنند؟ بخواهند از خارج وارد کنند، مواجه با کی می شوند؟ مواجه‏‎ ‎‏با یک ملتی می شوند که همه شان از این طبقه ای هستند که این نهضت را به پیش بردند و با‏‎ ‎‏آن قدرت و با آن عظمت به پیش بردند. آنها مطالعۀ امور را می کنند و اقدام می کنند. آنها‏‎ ‎‏الآن درصدد اینند که در بین خود این مردم یک بساطی درست کنند و اختلافاتی درست‏‎ ‎‏کنند و بعد تو این اختلافات یک نفر پیدا بکنند که آن، آن نفری که پیداست، در یک‏‎ ‎‏طرف واقع بشود و آنها هم به او قدرت بدهند، تا آنکه کم کم با قدرت داخلی، این کشور‏‎ ‎‏کم کم ضعیف بشود، و مردم روحیه شان ضعیف بشود و بعد تقدیم کنند به آنها. تا کشور‏‎ ‎‏ما این مقام را دارد که بحمدالله از آن طبقۀ مرفه بالایی که امور را در دست گرفته اند مبرّی‏‎ ‎‏هست. و امور کشور ما به دست امثال شماها و امور کشور ما به دست امثال این «رئیس‏

‏جمهور»ها و «رئیس مجلس»ها و «نخست وزیر»ها و وزرا و وکلا هست، شما مطمئن‏‎ ‎‏باشید که نخواهد توانست یک قدرت خارجی این پیروزی را از بین ببرد.‏

قدرت طلبی مسئولین، منشأ شکست انقلاب

‏     ‏‏و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث‏‎ ‎‏قدرت طلبی و از حیث مال طلبی، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا‏‎ ‎‏شد، آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم، خودنمایی کرده؛ از آن وقت باید‏‎ ‎‏جلویش را بگیرند. رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم‏‎ ‎‏باید جلویش را بگیرند. مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی که سابق‏‎ ‎‏و آن افرادی که سابق در مجلس بودند آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را‏‎ ‎‏بگیرند؛ اگر مردم بخواهند که اسلام را حفظ کنند، جمهوری اسلامی را حفظ کنند،‏‎ ‎‏دولت و مجلس و رئیس جمهور و اینها را حفظشان کنند؛ یعنی، حفظ کنند از اینکه‏‎ ‎‏ـ خدای نخواسته ـ یک وقت قدمی از آن ور برندارند. این شیطانی است که در انسان‏‎ ‎‏هست و ممکن است که هر کس را منحرف کند و لازم است که انسان خودش را مهذب‏‎ ‎‏کند.‏

‏     شمایی که می خواهید خدمت به این مردم بکنید و دولت که می خواهد خدمت به این‏‎ ‎‏مردم بکند و رئیس جمهور و امثال اینها که می خواهند خدمت به این مردم بکنند، توجه‏‎ ‎‏بکنند که خدمتگزارند، در دل خودشان این مطلب را ایمان بیاورند به آن که ما خدمت‏‎ ‎‏می خواهیم به این مردم بکنیم. ما در جمهوری اسلامی داریم زندگی می کنیم؛ جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی که در اسلام مثل رسول اکرم، مثل امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیهما ـ بر آن‏‎ ‎‏حکومت کرده اند، می خواهیم یک همچو حکومتی باشد. یک همچو حکومتی که‏‎ ‎‏کفش وصله خورده خودش را می گوید از این ریاستها پیش من ارزشش بیشتر است یا‏‎ ‎‏ریاستها ارزشش کمتر از این است.‏‎[1]‎


‏    ‏‏شما باید در روحیه تان این مطلب را حفظ کنید، و مردم هم باید مواظب شما باشند و‏‎ ‎‏مواظب همۀ اینها باشند و هر یک از ما و شما و همه خواستیم که از آن راهی که اسلام‏‎ ‎‏داشته است ـ از اول راهی که داشته است و از آن طریقه ای که انبیا داشته اند ـ ما بخواهیم‏‎ ‎‏عدول کنیم، آن روز نمونۀ شکست پیروزی اسلام پیدا می شود و تا یک همچو مسئله ای‏‎ ‎‏پیدا نشده پیروزی در جای خودش شک نکنید که هست، البته برای خدا باید باشد.‏

شکرگزاری از خدا با خدمت به محرومین

‏     ‏‏شما برای خدا در این مجلس حالا آمدید. وقتی مجلس اینطور است که یک امتیازی‏‎ ‎‏نیست که حالا وقتی شما رفتید توی بازار، مردم کنار بروند که رئیس مجلس آمد یا وکیل‏‎ ‎‏مجلس آمد، نخست وزیرش هم اینطور است، این جور نیست که وقتی که توی مردم‏‎ ‎‏برود، مردم فرق بگذارند با هم و همۀ اینها اینطور هستند، وقتی یک همچو مطلبی را‏‎ ‎‏دارید احساس می کنید که امتیاز دنیایی ندارید، این را باید شکر کنید و در شکرانۀ این‏‎ ‎‏نعمت خدمت به خلق بکنید و خدمت به احکام اسلام بکنید و برای اینهایی که اولیای ما‏‎ ‎‏هستند؛ این پایین شهریها و این پابرهنه ها به اصطلاح شما، اینها ولی نعمت ماها هستند.‏‎ ‎‏اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همۀ ما را‏‎ ‎‏از این مسائل نجات دادند و همۀ ما را آوردند و نشاندند به جایی؛ به خیال خودمان جایی‏‎ ‎‏است این. باید ملتفت باشید که آقا شما همان آدمی هستید که توی حبس بودید و شما‏‎ ‎‏همان آدمی هستی که در تبعید بودی و شما همان آدمی هستی که در انزوا بودی، این‏‎ ‎‏مردمند که آمدند ما را آوردند بیرون از همۀ اینها و ما اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت‏‎ ‎‏کنیم، نمی توانیم از عهدۀ خدمت اینها برآییم. خداوند به ما توفیق بدهد که ما یک‏‎ ‎‏خدمتگزاری برای اینها باشیم و به این نعمت موفق بشویم. شما امروز هم که ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید اینهایی که در جبهه ها الآن دارند جانفشانی می کنند، اینها از کدام طبقه هستند.‏‎ ‎‏شما اگر پیدا کردید در تمام اینها یک نفری که مال آن اشخاصی باشد که دارای‏‎ ‎‏سرمایه های بزرگ هستند، آن اشخاصی باشد که در سابق دارای قدرتهایی بودند. اگر‏‎ ‎


‏یک نفر از آنها پیدا کردید، این محتاج به این است که از ما مژدگانی بگیرید، ولی می دانم‏‎ ‎‏که پیدا نمی کنید؛ از همین جمعیت اند. الآن هم اینهایی که جانشان را دستشان گرفتند و‏‎ ‎‏شما را حفاظت می کنند و آنهایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می کنند شما و‏‎ ‎‏مردم را همین طبقه هستند. این طبقه اند که به ما الآن منت دارند و از اول منت داشتند.‏‎ ‎‏همینها بودند که هیچ توقعی هم ندارند، هیچ وقت هم نمی آیند توقع کنند. شما باید توجه‏‎ ‎‏به این معنا بکنید که ما را اینها آورده اند و وکیل کرده اند، آورده اند و وزیر کرده اند،‏‎ ‎‏رئیس جمهور کرده اند. اینها ولی نعمت ما هستند، و ما باید ولی نعمت خودمان را از آن‏‎ ‎‏قدردانی کنیم و خدمت کنیم به او و همینها هستند که الآن هم حفظ این کشور را می کنند و‏‎ ‎‏حفظ نظام این کشور را می کنند. شما آقایان نمی توانید که بروید توی کوچه ها و ـ عرض‏‎ ‎‏بکنم که ـ خیابانها و آنجا را اداره کنید، شما یک شأن دیگری دارید، یک شغل دیگری‏‎ ‎‏در خدمت دارید، آنها هم یک شغل دیگری دارند، اما شغل آنها آنطور است که شما را‏‎ ‎‏هم حفظ می کنند. و من امیدوارم که این روحیه در این ملت باقی باشد و با این روحیه که‏‎ ‎‏سربازهای ما دارند و پاسدارهای ما دارند و آنهایی که حفاظت این کشور را می کنند، این‏‎ ‎‏روحیه را دارند که روحیۀ بسیار ارزشمندی است و شهادت طلبی است و خود را به‏‎ ‎‏حلقوم مرگ انداختن برای نجات اسلام و نجات کشور، خداوند این روحیه را به همه‏‎ ‎‏عنایت کند. و مادامی که این روحیه هست و آن مسئله ای که قبلاً عرض کردم هست،‏‎ ‎‏مطمئن باشید که این کشور بیمه است و هرگز نخواهد آسیب دید. خداوند ان شاءالله به‏‎ ‎‏همۀ شما، به همۀ ما توفیق خدمت به خلق و عبادت خدا، که خدمت به خلق هم از‏‎ ‎‏بزرگترین عبادتهای الهی است، عنایت فرماید، و شرّ کسانی که می خواهند این کشور را و‏‎ ‎‏مسلمین را بازبرگردانند به حال انزوا یا به حال تحت سلطه بودن، آنها را هم یا اصلاح و یا‏‎ ‎‏اعدام فرماید.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • ـ نهج البلاغه، خطبه33.