حمید حاجی عبدالوهاب:دریک مقطعی که جنگ ادامه داشت و صدام حمله می کرد ، گاهی پیش می امد که مسؤولین برای تصمیم گیری دستپاچه می شدند.
فرودگاهها بمباران شد، از آن طرف ما با فشار درگیری با گروهکها و جریانات مختلف روبهرو بودیم. از این طرف هم فشار بنیصدر با آن
وضعیت حقیقتاً خیلی بود. ما خیلی دل خوشی نداشتیم که مثلا یک دولت حزباللهیِ قویِ قَدَر و مسلط به کار الآن هست. از طرف دیگر طوری هم نبود که بگوییم در داخل ایران غایلهای وجود ندارد و ما میتوانیم به جنگ با دشمن بیرونی بپردازیم. در داخل سپاه هم با آقای ابوشریف بحث داشتیم. ایشان تئوری و نظرش این بود که سپاه نباید به کارهای نظامی سنگین بپردازد، بلکه باید به صورت چریکی عمل کند، و گرنه زمینگیر میشود و نمیتواند یک سپاه مؤثر باشد. من مسؤول
آموزش بودم و میگفتم که بچهها را باید طوری آموزش بدهیم که این
هواپیمای فانتوم را هم بتوانند سوار شوند و هدایت کنند؛ چون انقلاب
میخواهد از کشور دفاع کند. در حقیقت داخل سپاه بین مجموعههایی
که بودند اختلاف وجود داشت و کار فشرده و سنگین بود. هنگام حمله
صدام شرایط بسیار سخت بود. مسؤولین پیش امام رفتند و ایشان به این
مضمون گفتند: دیوانهای سنگی به چاه انداخته.این جمله تمام تردیدها را
کنار گذاشت. حقیقتاً نفوذ کلام امام در پیشبرد انقلاب و انسجام نیروهای
انقلابی مسأله عجیب و غریبی بود؛ باید بگویم فقط الهی بود. گرچه
بعضیها آن را به «کاریزما» تعبیر میکنند، به نظر من آنها تعریف کاریزما
و شخصیت «کاریزماتیک» را نفهمیدهاند. الان هم متأسفانه بعضیها به
شکل خود باخته این را قبول دارند که شخصیت امام یک شخصیتِ
کاریزماتیک بوده. نه، اصلا چنین چیزی نیست. شخصیت کاریزماتیک
یک نفوذ یک طرفه است، در حالی که امام اولا منشا نفوذش مکتب
اسلام بود، ولی یک شخصیت کاریزماتیک، خودش منشأ اثر است. امام
بحثاش پیاده کردن مکتب اسلام بود. آینهای بود که در حقیقت
ادامهدهنده راه انبیا و ائمه اطهار بود و خودش را پیرو آنها میدانست، در
حالی که شخصیت کاریزماتیک پیرو نیست، خودش منشأ است.
این تعابیر را میگویم، به نظرم این روزها نمیفهمند که بحث کاریزما
چیست؟ کاریزماتیک چیست؟ شخصیت سازی مرام امام بود؛ یعنی در
بین نیروهای انقلاب اعتماد به نفس و خودباوری ایجاد میکرد؛ این که
به فکر بیفتند، مطالب را درک کنند، با حقیقت آشنا شوند، حق را
بشناسند و تابع حق باشند. ایشان واقعاً همان مرام حضرت علی(ع) را
دنبال میکرد و این مایه دادنها و مایهگیریها یکی از عوامل اصلی
پایداری انقلاب بود که توانست بچهها را در مراحل سخت انقلاب نگه
دارد و بتوانند کار را دنبال کنند. شرایط سختی که پیش آمد و میتوانست
فاتحه هر انقلابی را بخواند و به شکست بیانجامد. سختیها عملا باعث
شد که ما یک پله دیگر جلو برویم و به انسجام انقلاب و پیروزی آن
نزدیک شویم. به نظرم همه حالتها و برخوردهای امام خاطره بود و آن
معنویتی که ما در پی صحبتها و رفتار و کردار حضرت امام میدیدیم،
یک نوع تسلیم توأم با تفکر و تعقل و باور عمیق را در بین پیروانش به
وجود میآورد و همان باعث میشد که مردم کار را با رهبری ایشان جلو
ببرند.
.
انتهای پیام /*