حضرت امام عاشق و معشوق خدا بود، قلب او ظرف محبت حق بود آن هم محبتی که همواره او را در جذبه الهی نگاه داشته بود. او آن چنان به مقام بلند (اَشَدِّ حباً لله) رسیده بود که حتی یک شب هم خواب بر عشق او غلبه نکرد. امام خمینی عبد صالح خدا بود. با شب انس و الفتی دیرینه داشت و اشک چشمانش چون مروارید بر چهرۀ زیبایش می غلطید و صدای گریه هایش فضا و فرشته ها را به شهادت گرفته بود. تسبیح به دست می گرفت و ذکر خدا می گفت، مفاتیح می گشود و دعا می خواند. قرآن را باز می کرد و تلاوت می کرد و با معبود خود سر و سرّ و شور و حالی داشت. امام عاشق عبادت بود، مخلصانه عبادت می کرد و بیشترین بهرۀ معنوی را از آن دریافت کرد. عمر خود را با یاد و نام خدا طی می کرد و در حالی که ذکر خدا می گفت، به عالم باقی پر کشید.
‏وقتی امام از پاریس به تهران می آمدند در هواپیما نماز شب خواندند. من یادم هست قطب نمایاشان را مرتب می گذاشتند تا جهت قبله را پیدا کنند ولی می دیدند عقربۀ آن حرکت نمی کند. موضوع را به خلبان گفتیم وقتی توضیح داد که قطب نما در هواپیما کار نمی کند اما از ایشان پرسید مکه کدام طرف است؟ خلبان جهت را نشان داد و امام به همان طرف مشغول نماز شب شدند.
یکی از اساتید حوزۀ علمیه قم گوید: شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم، نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله‏ای شنیدم. نگران شدم که در خانه چه اتفاقی افتاده است! حاج آقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: ببین در خانۀ شما چه خبر است؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صدای آقا (امام خمینی) است که مشغول تهجّد و عبادت است.
شهید آیت اللّه‏ حاج آقا مصطفی خمینی می گوید: یک روز دیدم آقا در اتاق خود هستند و صدای گریۀ ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم چه شده که آقا گریه می‏ کنند؟ مادرم گفتند: ایشان دیشب موفق به نماز شب و راز و نیاز با خدا نشدند و این چنین حالی دارند.
امام عاشق عبادت بود. مخلصانه عبادت می‏ کرد و عمر خود را با یاد خدا طی کرد و در حالی که ذکر خدا می‏ گفت به عالم باقی پرکشید.
(منبع: حضور ۶۴، ص ۱۶۴ – ۱۶۵)

. انتهای پیام /*