پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۶۶۱/ محمد رجائی نژاد

مقدمه

انسان برای رسیدن به یک زندگی پسندیده و دلخواه و همراه با آرامش، به راه‌ها و ابزارهای گوناگونی نیاز دارد. نیایش و دعا یکی از آنهاست. برخی نیایش را تنها در قلمرو فردی و رابطه مخلوق با خالق می‌بینند؛ شماری هم علاوه بر آن، نیایش را به گستره جامعه و اخلاق اجتماعی نیز کشانده و تأثیرگذار می‌دانند. امام خمینی، یک عالم دینی و معنوی برجسته‌ی سده‌ی پایانی، با نگاهی عمیق و دقیق و سازنده، زبان دعا را زبانی ورای زبان فلسفه و عرفان مصطلح می‌داند. در سیره نظری و عملی ایشان نیایش تنها یک پیوند فردی با پروردگار نیست؛ بلکه هدف عالی، خدایی‌شدن فرد در جامعه است. ارزش والای نیایش را زمانی می‌داند که فرد با نیایش فردی به سوی جمع و جامعه راه پیدا کند. امام خمینی نیایشی را سفارش می‌کند که علاوه بر این‌که انسان را می‌سازد و او را برای رسیدن به کمال مطلق یاری می‌دهد، در اجتماع نیز با گرایش به زیست اخلاقی، سیاست را هموار و اداره مطلوب یک کشور را آسان می‌کند. (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۳۹۲: ۱۵۱) چراکه افراد در صورتی می‌توانند زیست اخلاقیِ مسالمت‌آمیزی داشته باشند که هرچه برای خود می‌پسندند، برای دیگران نیز بپسندند و آنچه برایشان مطلوب نیست، برای دیگران نیز مطلوب ندانند.

یادداشت حاضر ضمن این‌که نیایش و دعا و مناجات را در یک مفهوم دیده، بر آن است تا تأثیر نیایش بر زندگی اجتماعی را کاویده و به این پرسش پاسخ دهد که «از دیدگاه امام خمینی نیایش چه کارکردهای اجتماعی می‌تواند داشته باشد؟» خوانش و کاوش آثار امام خمینی نشان می‌دهد آثار اخلاقی و عرفانی ایشان که بیشتر برای دوران جوانی ـ دهه‌های بیست و سی ـ بوده است، نیایش را در یک مقوله فردی می‌بیند؛ اما با گذر زمان و ورود مستقیم به اجتماع و سیاست، نیایش‌های ایشان نیز جنبه‌های اجتماعی پیدا می‌کند. رنگ و بوی اخلاق اجتماعی می‌گیرد. نیایش و مناجات نیز با دو رویکرد، بر اخلاق و رفتار اجتماعی تأثیر گذاشته و جامعه را پسندیده می‌کند: نخست این‌که وقتی بین باورها و عملکرد انسان سازگاری باشد، نیایش و مناجات با خدا بستری می‌شود برای مهربانی و محبت در اجتماع؛ دوم، هماهنگی و هم‌پوشانی قاعده زرین طلایی اخلاق با نیایش است؛ انسانی‌که امیدوار به استجابت دعای خود است، بایستی این را در نظر داشته باشد؛ خدایی که نزد او نیایش می‌کند، خدای دیگر بندگان نیز هست. دعایی که با منافع سایر بندگان در تضاد باشد یا بر اساس خودخواهی و بدخواهی دیگران باشد، غیراخلاقی است.

جایگاه نیایش در اسلام

نیایش از روح و روان انسان سرچشمه می‌گیرد و آرامش جان و دل را در پی دارد. برای شخص و گروه خاصی هم نیست. رفتاری است که در آموزه‌های ادیان الهی به‌ویژه اسلام، جایگاه ویژه‌ای دارد؛ تا آنجا که بیشترین عبادت‌های دینی و مذهبی را تشکیل می‌دهد. همانگونه که امام خمینی نیز در تعریف دعا بر این نکته تأکید کرده و می‌فرماید: دعا، رابطه‌ای است معنوی میان خالق و مخلوق، و رشته پیوند عاشق و‏‎ ‎‏معشوق. وسیله‌ای است برای دخول در دژ استوار الهی، ریسمان محکمی است برای اتصال انسان خاکی به عالم افلاکی. (امام خمینی، ۱۳۹۱: ۳)

امام خمینی در تفسیر آیه «قُلْ مایَعْبَؤُا بِکُمْ رَبّی لَوْلادُعاؤُکُمْ»؛ بگو پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد. (فرقان، آیه ۷۷) می‌فرماید: تربیت جامعه به همین نیایش‌هاست، به همین اموری است که از پیغمبر و از خدا وارد شده است. این آیه قرآن از نیایش بندگانش تعریف و تمجید، و مردم را به انجام نیایش تشویق می‏کند «که اعتنا به شما نداشتیم اگر دعا نبود.» پس کسی که دعا و نیایش را قبول نداشته باشد، در اصل قرآن را هم رد کرده و قرآن را قبول ندارد. (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۳۹۲: ۱۵۱)

بر اساس آنچه در قرآن و روایات و دیدگاه‌های اندیشمندان مطرح شده است، نیایش موجب آرامش روحی و روانی و فعالیت مثبت مغزی شده و شادی و کشف استعدادها را در پی دارد؛ و همین رشد و پیشرفت انسان، در نتیجه اجتماع را در پی خواهد داشت. بر همین اساس امام خمینی می‌فرمود: «تربیت جامعه به همین چیزهاست، به همین ادعیه است، به همین اموری است که از پیغمبر و از خدا وارد شده است.» (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۳۹۲: ۱۵۱)

نیایش در صحنه اجتماع

نیایش در نگاه نخست و بیرونی، مقوله‌ای فردی به نظر می‌رسد؛ اما با نگرش عمیق، دقیق و درونی به آن، روشن می‌شود که نیایش با خواسته فرد و ایده‌های او برای تداوم زندگی اجتماعی‌اش پیوند عمیق و دقیق دارد. نیایش راستین هیچ‌وقت تنهایی و دوری از مردم و جامعه را برنمی‌تابد و به آن سفارش نمی‌کند. تنهایی و گسستن از مردم و جامعه، رفتاری غیراخلاقی است. اگر هم، زمانی به اخلاق فردی سفارش شده برای بسترسازی اخلاق اجتماعی بوده است. نیایش به دلیل آن‌که سبب پالایش درون شخص از زشتی‌ها و کدورت‌ها می‌شود، به رشد و پیشرفت جامعه می‌انجامد.

نیایش و پیوند با معبود به انسان توان و نیروی دوچندان داده و تاب آوردن در برابر سختی و تلخی‏های فردی و اجتماعی را افزایش می‌دهد. در این حالت سازگاری انسان با هم‌نوعانش بیشتر و روان‌تر می‌گردد. نیایش امید و نشاط را هم افزایش می‌دهد؛ در نتیجه پیشرفت جامعه را در پی خواهد داشت.

امام خمینی معتقد است «دعاهایی که از خزائن وحی و شریعت و حاملان علم و حکمت به ما رسیده از بزرگ‏ترین نعمت‏های خداوند بر بندگان و ازجمله رحمت واسعه او بر شهرها و دیارها است.» (امام خمینی، ۱۳۹۱: ۳) این «رحمت واسعه» تنها برای فرد و در حالت انفرادی نیست؛ بلکه برای جمع و جمیع آفریده‌های خدا است. اینجاست که نیایش با اخلاق اجتماعی گِره خورده و نمود پیدا می‌کند.

انسان باورمندی که امیدوار به استجابت دعای خود است، بایستی این را در نظر داشته باشد؛ خدایی که نزد او نیایش می‌کند، خدای دیگر بندگان نیز هست. پس دعایی که با منافع سایر بندگان در تضاد باشد یا بر اساس خودخواهی و بدخواهی دیگران باشد، غیراخلاقی است. این قاعده طلایی اخلاق است که «آنچه را دوست داری دیگران نسبت به تو انجام دهند، تو نیز نسبت به دیگران انجام بده.» یا «آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند.»

نیایش از دیدگاه امام خمینی

به باور امام خمینی دعا و نیایش قرآن صاعد است. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ۱۹: ۲۸۶) آنچه در دعا است، همان مسائل قرآن است و همچون قرآن برای انسان راه‌گشاست. همانند نورافکن است تا بشر را از ظلمت‌ها بیرون بیاورد و وارد نور بکند. (همان، ۱۳: ۳۳) امام خمینی دعاها را همانند قرآن، شریف، و سفره پهن‌شده‌ای می‌داند که همه قشرهای جامعه می‌توانند از آن استفاده کنند. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ۱۸: ۲۶۳) سفره گسترده‌ای که هر کس به اندازه ظرفیت خود از آن بهره می‌برد.

امام خمینی بعداز این‌که به تعریف و شناساندن دعا و نیایش می‌پردازد، آن را به سه قسم، استعجال، احتمال و امتثال، تقسیم نموده و می‌نویسد:

«اهل‏ معرفت‏ گویند: دعا بر سه گونه است:

یکی، دعای از روی استعجال، و آن دعای عامّه است. اینان چون اسیر مقاصد نفسانیّه هستند، در دعا نیز شتاب‌زده هستند که مبادا مقاصد دنیاوی یا حیوانی از آنها فوت شود.

دیگر، دعای از روی احتمال، و این دعای ارباب حکمت است. اینان نیز پابند مقاصد خویشند، و احتمال می‏دهند دعا در جریان امور قضائی دخالت داشته باشد و قضای حق تعالی‏ مقیّد به دعا باشد؛ از این جهت دعا کنند.

سوّم، دعای از روی امتثال است، و این دعای اصحاب معارف است. آنان از اسارت نفس بیرون آمدند، و برای آمال نفسانیّه و لذّات خویشتن لَب به دعا نگشایند.

من گروهی می‌شناسم ز اولیا

که زبانشان بسته باشد از دعا

(مولوی، ۱۳۹۷: ۱۶۷)

اینان دعا را برای امتثال امر خدا می‏کنند. چون دعا خلوت با حق و مخاطبه با محبوب مطلق است، قیام به آن کنند.» (امام خمینی، جنود عقل و جهل، ۱۳۹۲: ۳۶۳)

آنچه دلخواه و سفارش امام خمینی است، گونه سوم است؛ یعنی دعا و نیایش اصحاب معارف، چراکه هم مقید بر جنبه فردی دعا هستند و هم اجتماعی آن. با این نگاه، دعا و نیایش نتایج فراوانی را در فرد، اجتماع و اخلاق اجتماعی برجا می‌گذارد؛ ازجمله:

۱. ارتباط با آفریدگار یکتا

یکی از آثار و برکات دعا و نیایش پیوند نزدیک با خداوند متعال در همه زمینه‌هاست. اگر انسان که از هر جهت بسته و محدود است؛ بتواند از راه درون، خود را به نامحدود پیوند دهد، و مظهر صفات کمال و جمال او گردد، دیگر در تنش‌ها و هیجان‌های روزگار پریشان و دلواپس نخواهد شد. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ۱۸: ۴۵۳) دعا وسیله مناجات با خدا و خود عدالت‌گستر است. (همان، ۳: ۱۱۴)

۲. نیایش و تهذیب اخلاق

دعا و نیایش از یک سو حالت عبودیت را در انسان به وجود آورده و آن را می‌پروراند، و خودبینی را از انسان دور می‌سازد؛ و از سویی وسیله تهذیب نفس و تزکیه جان است. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ۱۷: ۴۹۳) وقتی که نفس انسان تهذیب شد، به تهذیب اخلاق نیز دست خواهد یافت و این تهذیب اخلاق در رفتار و کردار انسان در جامعه مؤثر است. انسانی که خود الهی شده باشد، پندار و گفتار و رفتارش با دیگران نیز الهی خواهد بود.

۳. نیایش و تحول اندیشه

در سیره و فرهنگ امام خمینی، نیایش، دعا و عبادت، رنگ و جلوه‌ای ویژه دارد. تک‌بُعدی و یک رفتار بیهوده و از روی بیکاری نیست. یک تکلّف خشک و اجباری هم نیست. خزیدن به گوشه تنهایی و نجوا کردن انفرادی هم نیست! چراکه از دیدگاه ایشان، انسانی‌که گوهر وجود و سرشتش عشق به کمال است و از کاستی و زشتی بیزار، وقتی جلوة کمال و شکوه معشوق و کمال مطلق را ببیند، شیفتة او می‌شود، و به معاشقه و راز و نیاز و نیایش با او می‌پردازد. این عشق و ذوب‌شدگی نباید در برابر عقلانیت و دانش بشری باشد؛ بلکه همراه و دوشادوش هم موجب کمال و جلال انسان می‌گردد. پس دعای فردگرایانه نیز باید در مسیر رسیدن به اجتماع باشد و انسان را تشویق و وادار به حرکت نماید. (امام خمینی، ۱۳۸۰: ۲۹۲)

امام خمینی در عمل، نیایش و دعا را با عقل و علم پیوند داد و به صحنه اجتماع کشاند و در کنار یکدیگر نشاند؛ به‌گونه‌ای که با اثبات یکی، نفی دیگری لازم نیاید. ایشان بارها هشدار می‌دهد دعا و نیایش برای یک قشر و گروه ویژه‌ای نیست. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ۱۸: ۴۸۱)

۴. نیایش در عرصه سیاست

از دیدگاه امام خمینی، همانگونه که نیایش و دعا انسان را در رسیدن به کمال مطلق یاری می‏کند، برای اداره یک جامعه نیز کمک می‏کند. «کمک‏ کردن یک وقت این است که انسان می‏رود دزد را می‏گیرد، یک وقت دزدی‏ نمی‏کند. آنهایی که اهل مسجد و دعا هستند، آنها اختلال نمی‏کنند، این خودش کمک‏ به جامعه است.» (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۳۹۲: ۱۵۰) در جامعه‌ای که بیشتر افراد آن اهل نیایش و راز و نیاز با خدا باشند، کمتر گناه و نافرمانی انجام می‌گیرد. (همان)‏ به اعتقاد ایشان مسئله تنها ثواب دو سطر ادعیه نیست، بلکه جنبه سیاسی آن است. وقتی نیایش از جنبه فردی عبور کرده و به صحنه اجتماع وارد شود، وحدت و بسیج سیاسی جامعه را در پی خواهد داشت. (همان، ‏۱۶: ۳۴۶)

۵. امنیت و آرامش در پی نیایش

امام خمینی وجود و حضور سالکان راه حق و اهل تهجد و نیایش در جامعه را غنیمت دانسته و معتقد است چنین افرادی در اجتماع فضا و حال و هوای مردم را متحول کرده و به سوی دیانت و دینداری و رفاقت و محبت سوق می‌دهد. مردم را اهل نیایش و عبادت می‌کند. (امام خمینی، ۱۳۸۹،‏۱۱: ۳۹۵)

بنابراین دعا و نیایش نه‌تنها باعث کسالت اجتماعی انسان نمی‌شود، بلکه موتور محرکه پویایی و تلاش انسان‌های الهی محسوب می‌شود. نیایش فردی نه‌تنها بازدارنده از اجتماع و سیاست نیست، بلکه راهی است ایمن برای زیست اخلاقی در جامعه، چراکه علاوه بر این‌که انسان را می‌سازد و او را برای رسیدن به کمال مطلق یاری می‌کند، در اجتماع نیز با گرایش به زیست اخلاقی، سیاست را هموار و اداره مطلوب یک کشور را آسان می‏کند. (امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۳۹۲: ۱۵۱)

۶. دعا برانگیزاننده تلاش

از دیگر کارایی‌های دعا و نیایش، آماده‌سازی برای پویایی فرد و جامعه است. دعا و نیایشی که گوشه‌نشینی و بی‌حرکتی و بی‌خیالی به اجتماع را تشویق کند و برآیندش بریدن از جامعه و دیگر مردمان باشد، از دیدگاه امام خمینی پذیرفته شده نیست. به باورایشان ویژگی اساسی نیایش این است که انسان را به حرکت درآورد، و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت انسان و جامعه را داشته باشد. آدمی را به ‌کوشش سوق دهد. اینگونه دعا و نیایش است که موجب پویایی فرد و جامعه خواهد شد. چراکه پویایی جامعه از طریق پویایی افراد جامعه حاصل می‌شود، اگر افراد جامعه با دعا و تلاش، با هم به پیش بروند، طبیعی است که جامعه هم به پیش خواهد رفت. (امام خمینی، ۱۳۸۹، ‏۲: ۳۱) برای همین باید دعا و نیایش بستری باشد برای ورود افراد به اجتماع و زیست اخلاقی در آن.

نتیجه

برآیند خوانش و کاوش آثار امام خمینی نشان می‌دهد که به باور ایشان پشت کردن به ملک و روی‌آوردن به ملکوت، رها شدن از قفس ناسوت و به پرواز درآمدن در بی‌نهایت جبروت، دست‌آوردِ تلاشی به نام «دعا و نیایش» است؛ اما این دست‌آورد فردی دعاست؛ مهم‌تر و عالی‌تر آن دست‌آورد اجتماعی و سیاسی دعاست. امام خمینی دعا را محدود به زمان و مکان و شخص و قشر خاصی نمی‌داند. آن را متعلق به همه می‌داند که هر کس به اندازه توان و تلاشش بهره می‌گیرد. البته بهره‌وری مفید و درست از دعا، در گرو تلقی درست و تلاقیِ به‌جا با آن است. در این صورت دعا وسیله‌ای می‌شود تا انسان بالقوه، به انسان بالفعل تبدیل گردد.

از منظر امام خمینی دعا در همه عرصه‌ها و صحنه‌های زندگی مطرح است؛ نه‌تنها در مخاطرات آشکار، زیرا انسانی که مقصد را در بالا می‌بیند، پیوسته خود را نیازمند به هدایت دانسته و شکل لطیفی از هدایت را در دعا می‌یابد، دعایی که می‌تواند و باید در تمام ابعاد وجودی انسان جاری باشد، نه صرفاً بر زبان. تربیت شدگان مکتب دعا اگرچه به اقتضای بودن در دنیا، اعمالی را انجام می‌دهند؛ لکن چون مقصد آنها الهی است، سعی می‌کنند نه تنها برای دیگران مزاحمتی ایجاد نکنند؛ بلکه با رفتار صحیح خود زمینه بهره‌وری مطلوب از زندگی را برای دیگران هم فراهم نمایند.

. انتهای پیام /*