مجله کودک 333 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 333 صفحه 10

سربازان نمرود مثل سایه­هایی ترسناک، در شهرها و روستاها پخش و پلا شدند. اما خدا خواست که «نونا» ـ مادر مهربان ابراهیم (ع) ـ به یک غار کوچک در بیرون شهرِِ بابِل پناه ببرد. روزها و ماه ها گذشت تا سرانجام، ابراهیم در آن غار به دنیا آمد. نونا شوق کرد. آسمان پر از پروانه شد. دشت ها و رودخانه ها عطرِِ آواز گرفتند و ابراهیم، بزرگ و بزرگ تر شد. مادر روزها به شهر می رفت و او را در غار تنها می­گذاشت. شب به غار می آمد، او را غذا می­داد و در کنارش می خوابید. پدر ابراهیم پیش از تولد او از دنیا رفته بود. ابراهیم فقط بیرون و اطراف غار را می شناخت و دورتر از آن جا را بلد نبود. او نوجوان شد. نوجوانی سیزده ساله. یک روز به مادر گفت: «مادر، من می خواهم با تو به شهر بیایم.» مادرِ زیباتر از گلش جواب داد: «نه مادرجان، می­ترسم مأموران و سربازان نمرود، از حضور تو اطلاع پیدا کنند و آن وقت به سراغت بیایند. باز هم صبر کن پسرم...» (ادامه دارد) نام جنگنده: 5 CF- کشور سازنده: آمریکا و کانادا تیپ: جنگنده سبک موتور: جنرال الکتریک حداکثر سرعت: 1575 کیلومتر در ساعت تجهیزات: ـ 2 اسلحه 39M ـ موشک های سایدویندر ـ راکت و بمب

مجلات دوست کودکانمجله کودک 333صفحه 10