مجله کودک 333 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 333 صفحه 35

باید هر چه زودتر شروع می کردم. پول خردها را برداشتم و از خانه زدم بیرون. به هر صندوقی که رسیدم، یک سکّه تویش انداختم. این طوری کمی خیالم راحت شد. بعد رفتم توی پارک. باب جون با دوستانش نشسته بود روی نیمکت. من را که دید، پرسید: «اینجا چی کار می کنی؟» چیزی نگفتم. می دانستم صدقۀ پنهانی ثوابش بیشتر است. باب جون به عصایش تکیه داده و نشسته بود. از این عادتش اصلاً خوشم نمی­آمد. همه اش مرا یاد داستان حضرت سلیمان می­انداخت. نگران بودم نکند عزرائیل یک بار وقتی باب جون توی ایوان تکیه داده به عصایش، بیاید سراغش. آخرش هم این نگرانی کار دستم داد. یک شب توی ایوان باب جون تکیه داده بود به عصایش و چشمهایش را بسته بود. دم غروب بود. رفتم سراغش. دیدم یک زنبور بزرگ نشسته بود روی تنۀ عصایش. دلم هُری ریخت. یاد موریانه حضرت سلیمان افتادم. با خودم گفتم: «نکند کار تمام شده و خدا این زنبور را فرستاده عصا را بخورد و باب جون بیفتد زمین؟ آیا او اشتباه می کند و باب جون خواب است! ادامه ی این داستان بلند و خواندنی را می توانید در کتاب که به بهای 420 تومان منتشر شده، دنبال کنید و بخوانید. ○ نام جنگنده: میراژ C2000 ○ کشور سازنده: فرانسه ○ تیپ: جنگنده یک نفره ○ موتور: SNECMA ○ حداکثر سرعت: 2338 کیلومتر بر ساعت ○ تجهیزات: ـ دو اسلحه DEFA ـ موشک های هوا به هوا ـ اسلحه دفاع هوایی کوبیک

مجلات دوست کودکانمجله کودک 333صفحه 35