مجله کودک 364 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 364 صفحه 4

عطر عاشقی عطر گل بود و سحر با صدای خنده ها پا به پای فاطمه دسته دسته غنچه­ها دستهای پرنیاز می رود سوی خدا قطره قطره اشک ها پاک و جاری در منا هرکسی با شورو شوق شاد می خواند نماز در قبا و در حرا می کند راز و نیاز هر کبوتر در بقیع شادمان پر می زند بق بقوی عاشقی تا ابد سر می زند نخلها و بادها در رکوع و در سجود با علی سر می دهند با گلستان وجود محبوبه داوودی از کانون پرورش فکری سمیرم ساقی سرمدی/ 9 ساله/ از تهران ای علی وای علی عیدی در راه است شده امروز روز موعود ای شیعیان دنیا بیایید که با هم برویم بچینیم گلی ز دامن او امام اوّل است علی اوّل نبی دوّم علی سلام من بر تو علی وارث علم نبی عیدی ما بسیار است چه خوش روزی بود امروز سرور و شادی بر شما به دامن مهر علی گلی ز بوستان نبی ورد زبان است علی از آن به بعد ابن علی چون که تویی بر ما ولی پرهام پیمان پو 12 ساله از تهران زهرا محرمیان/ سوم دبستان/ از شازند لطیفه فعل و زمان آن معلمی از شاگردش پرسید: در جمله ی «آن ده نفر آن یک نفر را زدند» فعل کدام است؟ شاگرد گفت: «زدند.» معلم پرسید: «زمان فعل چه زمانی است؟» شاگرد گفت: «زمان زور و قلدری، چون ده نفر ریخته­اند سر یک نفر!» علیرضا صحراپور/ 10 ساله/ از رشت لطیفه با ایشان درویشی از بیابانی می­گذشت. جمعی را دید که مشغول خوردن غذا هستند. بدون تعارف بر سر سفره­ی آنها نشست و شروع به خوردن کرد. یکی از آن جمع پرسید: «سرکار با کدام یک از ما آشنایی دارید؟» درویش غذا را نشان داد و گفت: «با ایشان» روزی بهلول با دوستش در مجلس خلیفه نشسته بود و در گوش هم نجوا می کردند. خلیفه پرسید: باز با هم چه دروغ می سازید؟ بهلول گفت: مدح شما می کنیم! روزی شخصی تیری به طرف مرغی انداخت، اما خطا کرد. بهلول گفت: احسنت، تیرانداز برآشفت و به بهلول گفت: مرا ریشخند و مسخره می­کنی؟ بهلول گفت: نه. گفتم احسنت، امّا نه شما بلکه به مرغ! فاطمه عمرانی از کرج دوا خوردن بچه بچه با گریه: «من می­خوام مامان بزرگ دواهام رو تو دهنم بریزه.» مادر: «چرا؟ ... واسه چی؟» بچه: «آخه اون پیره و دستش می­لرزه. نصف بیشتر شربت (دوا) رو می­ریزه زمین! علی کامرانی از ساری سیده ندا ساداتی/ 9ساله/ از ساری اراک: رضا عبادی- علی روستایی، 10 ساله اصفهان: زهرا شمشیری، 10 ساله- محمد امین قربانی اهواز: آناهیتا قاسم­خانی بابلسر: زینب صالحانی بجنورد: حنیف محمّدی رشت: محمّد حسین نامه­هایتان را از پستچی عابدی- فائزه معصومی، 9 ساله کامیاران (کردستان): میلاد دقیقی، 11 ساله لواسان: محمّد حسین گل زرد یزد: هادی زارع-امین زارع تهران: آنیتاز ابراهیمی، گرفتیم 9ساله- زهرا محمد کاظمی- سید سجاد افتخارزاده- سارا حاجی حاتم- مریم جلالی- میلاد و مهران پور محبی -فرزاد شجاعی- کامیار امام وردی- علیرضا کاظمی- غلامرضا سراجی، دوّم ابتدایی باشگاه والنسیا باشگاه فوتبال والنسیا در اسپانیا قرار دارد و به زبان محلی به آن «لوس چه» نیز می­گویند. این تیم از تیم های معروف و مطرح در اسپانیا است که در لالیگا حضور دارد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 364صفحه 4