مجله کودک 364 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 364 صفحه 6

فرمودند: نخیر، از همان طرف که آمدم باید بروم. یاران و دوستان، به داماد حضرت امام، مرحوم آقای اشراقی متوسل شدند تا ایشان از امام بخواهند تا از درِ صحن تشریف ببرند. در هر صورت امام فرمودند: نخیر، از اینجا باید بروم. همه متوجه بودند که منظور امام چیست. حضرت امام فکر می کردند که مبادا عده ای گمان کنند که امام این حرفهای تند را زد و از آن طرف رفت. تاکید امام بیشتر بر همین نکته بود. بالاخره دوستان توجیه کردند که: «آقا! همه شما را می شناسند و می دانند که شما کسی نیستید که یک حرفی را بزنید و بروید...» سرانجام، حضرت امام پذیرفتند که از در صحن حرم بروند. هنگام رفتن چند نفر از افراد متدین و انقلابی زیر بغل امام را گرفته بودند تا ایشان را سریع به مسجد اعظم قم در پل آهنچی برسانند و از آنجا سوار خودرو کنند و بروند. حضرت امام دستهایشان را با عصبانیت زیاد فشار دادند و فرمودند: مگر عروس می برید؟ بروید کنار! نکته اینجاست که هر کسی دوست دارد او را با عزت و احترام ببرند. اما امام براثر تقویت روح و نفس از این کار بدشان می آمد. اینها جزیی از ویژگی های اخلاقی امام بودند. رقیب اولیه و دیرینه تیم والنسیا، باشگاه «لوانته» است. این تیم نیز در شهر والنسیا حضور دارد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 364صفحه 6