مجله کودک 79 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 79 صفحه 7

«فرزاد ثابت­زاده» یکی دیگر از همبازی­های علیرضا و شهروز ادامه می­دهد: «تازه این که خوب است، پدر من سال گذشته تمام اسباب­بازی­هایم را به خواهر کوچکم بخشید و گفت: تو دیگر مرد شدی! پسر ده ساله که دیگر بازی نمی­کند، بازی فقط مخصوص بچّه­های کوچک است!» «عبّاس سلیمی» هشت ساله، می­گوید: «پدر من هر وقت که صحبت از بازی می­شود، می­گوید: «فکر نان کن که خربزه آب است! بازی به چه درد تو می­خورد؟ بدو به جای لگد زدن به توپ، دو صفحه کتاب مطالعه کن که فردا برای خودت کسی شوی!» آقای «رضا محمّد مهر» روانشناس و مشاور امور خانواده است. نظر ایشان را در مورد بازی می­پرسم،می­گوید: «بازی فعالیتی جدّی است که طی آن بچّه­ها جنبه­های مختلف جسمی، ذهنی و اجتماعی خود را رشد می­دهند. بازی در حقیقت وسیلۀ کسب تجربه برای بچّه­هاست و آنها از طریق بازی، دنیای بزرگترها را بهتر درک می­کنند. البتّه نباید فراموش کردکه انتخاب­درست بازی واسباب­بازی هم خیلی مهم است. چون بازی­های دوران کودکی، آینه­ای ازکارهایآیندۀ آنها به حساب می­آید و به همین خاطر هم باید در انتخاب نوع بازی و یا اسباب­بازی برای بچّه­ها تا اندازه زیادی دقت کرد.» امّا الان اکثر بازی­ها محدود به بازی با اسباب بازی­های الکترونیکی، یا بازی­های کامپیوتری شده است که علاوه بر خرج مقدار زیادی پول، گاهی برای سلامتی آنها هم زیان­آور است.» «شهروز اصغری» یازده ساله به همراه دوستانش مشغول بازی فوتبال گل کوچک در خیابان است. به سراغ آنها می­روم و از آنها می­خواهم تا برای مصاحبه، چند دقیقه­ای بازی خود را متوقف کنند. از شهروز می­پرسم: «معمولاً روزی چنـد سـاعـت به همراه دوستانت بازی می­کنی؟» شهروز پاسخ می­دهد: «به غیر از بازی در زنگهای تفریح مدرسه و یا ساعتهای ورزش، معمولاً روزی یکی دو ساعت، آن هم به طور مخفیانه و دور از چشم پدر و مادرم در کوچه بازی می­کنم.» .«چرا مخفیانه و دور از چشم پدر و مادر؟» شهروز می­گوید: «آنها معتقدند که بازی مخصوص فصل تابستان و روزهای تعطیل است و به غیر از این روزها بازی ممنوع است و باید فقط به فکر درس بود و بس.» «علیرضا جوادی» یکی از دوستان و همبازی­های شهروز هم می­گوید: «امان از دست این پدر و مادرها! پدر من با شروع فصل پاییز، تمام اسباب­بازی­هایم را جمع می­کند و در کمد خودش می­گذارد تا دستم به آنها نرسد. فقط جمعه به جمعه، آن هم به شرط آن که تمام تکالیفم را انجام داده باشم و روز بعدش هم امتحان نداشته باشم، یکی از آنها را به انتخاب خودش در اختیارم می­گذارد تا یکی دو ساعت با آنها بازی کنم.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 79صفحه 7