مجله کودک 217 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 217 صفحه 5

یک خاطره ، هزار پند امام در برخورد با فرماندهان نیروی نظامی رزمنده در هنگام دفاع مقدس ، هیچگاه نشد که اخم کنند و بگویند که چرا این طور شد و فلان طور نشد. برعکس ، گاهی فرماندهان خجالت زده می شدند و خدمت امام می رفتند ، اما ایشان به آنها قدرت و روحیه می دادند. امام هیچوقت به فرمانده نظامی نمی گفتند که مثلا چرا در این مورد ، پیروز نشدیم. درصورتی که همه فرماندهان می دانستند که امام تا چه حد زیر فشار است. یکی از فرماندهان نظامی نقل می کند ؛ یک روز که خدمت امام رفته بودیم ، متوجه شدیم که فشار بسیاری به ایشان وارد شده است. منتظر بودیم تا امام با عصبانیت از فرماندهان ، علت حوادث را سوال کنند. اما اشتباه کرده بودیم و امام برای اینکه عملیات نظامی کاهش پیدا نکند ، گفتند : اگر می توانید ، عملیات کوچک بکنید. ایشان از شهادت فرماندهان و رزمندگان بسیار متاثر می شدند. امام برای سلامتی فرماندهان هم دعا می کردند می گفتند : شبی نیست که شما را دعا نکنم. در آخرین لحظاتی که قطعنامه پایان جنگ عراق و ایران ، پذیرفته شد نیز پیام فرستادند و فرمودند : به فرماندهان بگویید من از آنها راضی هستم. من در ساعت های مخصوصی آنها را دعا می کنم. او از داخل آینه بغل ماشین ، قایقی را می بیند که نیمه کاره رها شده است. جو می گوید که او و پدرش قبلا روی آن کار می کردند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 217صفحه 5