مجله کودک 217 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 217 صفحه 19

از شدّت ترس ، به عرقِ سرد نشسته بود. درباریانی که در نزدیکی پادشاه خوابیده بودند، از صدای فریاد پادشاه بیدار شدند و با نگرانی پرسیدند : «چه شده؟ چه اتّفاقی افتاده ، که سرور ما را این طور نگران و پریشان کرده است؟!» ضحّاک ، در پاسخ آنها چیزی نگفت. او می خواست خوابش را پوشیده نگاه دارد و درباره آن به کسی حرف نزند. امّا یکی از درباریان ، که محبوب او بود ، آن قدر اصرار کرد ، که سرانجام تسلیم شد و خوابش را مو به مو برای او تعریف کرد. او ، وقتی قصه خواب را شنید ، اژدها را دلداری داد و گفت : «سرورم! اصلا جای نگرانی نیست. شما صاحب سرزمینی به این بزرگی هستید و همه اهالی گوش به فرمان شمایند. صدها «موبد» و خوابگزار و اخترشناس در این سرزمین زندگی می کنند. بهترین آنها را به قصر دعوت کنید و این خواب را با آنها در میان بگذارید تا تعبیر و تفسیر کنند. به این وسیله می توانیم بفهمیم دشمن شما کیست و در کجاست ، آیا از نژاد آدمیزاد است یا دیو و پری؟ و اصلا چه خیالی در سر دارد؟ وقتی که این چیزها روشن شد ، راحت می توانیم چاره ای بیندیشم و شرّ او را کم کنیم.» ضحّاک ، حرف های آن شخص را پسندید و بلافاصله دستور داد بزرگترین موبدان و خوابگزاران و اخترشناسان را در قصر او جمع کنند. وقتی که این افراد حاضر شدند ، ضحّاک ، خوابی را داور مسابقه اعلام می کند که همه شرکت کنندگان برای آغاز مسابقه آماده شوند. جو از استوارت می خواهد تا دستگاه کنترل از راه دور قایق را با خود همراه بیاورد. این وسیله برای استوارت سنگین است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 217صفحه 19