مجله کودک 477 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 477 صفحه 34

گفت: در سرزمین من نباید به انسان یا درخت یا حیوانی ظلم شود. این جا همه در صلح و آرامش زندگی میکنند. آنزو خواست فرار کند؛ اما بر جایش میخکوب شد. با ترس رو به نستور کرد و گفت: با چوب این درختان سازهایی میتوان ساخت که آواز سحرکنندهای داشته باشند! آوازهای جادویی که همه را از خود بیخود کند! نستور گفت: این قدرت دستان توست که باید آوازهای زیبا بیافریند.این پنجههای تو هستند که باید شیرینی نواختن را به سازها هدیه کنند! نه چوبها! آنزو گفت: من به دختری در شهر علاقهمندم. میخواستم با صدای سازی که از این درخت میسازم، او را جادو کنم! مرا ببخشید! نستور گفت: تو آزادی در این باغ بنوازی. پریان مهر تو را از دل این ساز، بر دل آن دختر خواهند نشاند. اما یک شرط دارد. آنزو گفت: چه شرطی سرور من؟ پادشاه گفت: باید دست از خیرهسری برداری و نواختن ساز را به همهی جوانان ب ام و همچنان در ساخت موتورسیکلتهای مسابقه پیشتاز بود. در سال 1976 موتورسیکلت مسابقه از نوع 100R توسط این کمپانی تولید شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 477صفحه 34