مجله کودک 492 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 492 صفحه 9

بسیار غمانگیزی بود. بیشتر مردم گریه میکردند و چند نفر نوحه میخواندند. دوستِ امام هم، وقتی از این مصیبت باخبر شد، به قدری ناراحت و اندوهگین شد که موضوعِ سفارش امام را به کلی فراموش کرد و همراه بقیه مشغول عزاداری شد. کمی بعد به داخل خانه رفت تا امام را ببیند و به او تسلیت بگوید. همین که چهرهی امام را دید، گریهاش بیشتر شد. اما امام که ساکت و صبور نشسته بود و چهرهاش مثل همیشه آرام بود، با دیدن او اشاره کرد که: «نزدیک بیا!» او با احترام به امام نزدیک شد. امام فوری پرسید: «بگو ببینم، آن موضوع چی شد؟ انجام دادی؟» مرد با گیجی گفت: «کدام موضوع، آقا؟» امام گفت: «همان که دیروز به تو سفارش کردم!» مرد، کمی به مغزش فشار آورد تا موضوع سفارش امام به یادش آمد. خیلی تعجب کرد که چه طور امام در آن شرایط بد و سخت که چنان داغ بزرگی دیده، باز هم به فکر دیگران است و سراغ سفارش خودش را میگیرد. مرد با شرم سرش را پایین انداخت و ساکت ماند. امام گفت: «یاالله، برو! همین الآن برو و از طرف من هم عذرخواهی کن!» برگ اسفناج مادهای دارد که هضم غذا را سرعت میدهد. بنابراین مصرف اسفناج همراه با غذا باعث تحریک معده و زیاد شدن ترشحات آن میشود (بورانی اسفناج)

مجلات دوست کودکانمجله کودک 492صفحه 9