مجله کودک 492 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 492 صفحه 17

ایوان قبول کرد و در حالی که واقعاً خسته شده بود، به غار برگشت. حالا دیگر خوابیدن و استراحت کردن، راستی هم میچسبید! اما ایوان روزهای دیگر هم به کمک دوستش یوسیفا رفت. یک روز در کار آبیاری مزرعه به او کمک کرد. روز دیگر در هَرَس کردن و زدن سر شاخهها و... او از کار کردن و مفید بودن خوشش میآمد و احساس خوبی داشت. * * * و به این ترتیب، سه سال گذشت. بالاخره درختهای مو بزرگ شدند و میوه دادند. خوشههای پُر و سنگین از شاخهها آویزان شدند و انگورهای رسیده و شیرین زیر نور خورشید درخشیدند. در این موقع، یوسیفا به ایوان گفت: «نگاه کن! محصول ما رسیده و آمادهی چیدن است. حالا میتوانی سهم خودت را انتخاب کنی! نصف محصول، طبق قرارمان، مال توست!» ایوان، با چشمهایی که از تعجب و تحسین میدرخشید، مشغول تماشای خوشههای انگور شد. بعد نگاهش را روی تنهی درختها گرداند و پرسید: «زیرزمین چی؟ آن جا هم نعناع نعنا یا نعناع، سبزی خوراکی است که تقریباً در تمام نقاط جهان کشت میشود. از این گیاه مادهای به نام »مانتول» خارج میکنند که برای خوشبو کردن داروها و در برخی آبنباتها و شیرینیها بهکار میرود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 492صفحه 17