مجله نوجوان 10 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 10 صفحه 11

گردن خر را در طول سفر بشمارد و بعد از سفر به او بگویید: «اِ... چقدر این 20 سال زود گذشت.» 2) یک معلم زبان گواتمالایی ناشنوا و نابینا برایش انتخاب کنید و مجبورش کنید تا از او زبان ایتالیایی با لهجه چینی یاد بگیرد و بعد از یادگیری به او بگویید: «به­به! با 30 سال پیش هیچ فرقی نکردی!» 3) وادارش کنید تا به یک مارمولک، رانندگی یاد بدهد و بعد از انجام این کار بگویید: «40 سال پیش موهات سفید نبود!» 4) بعد از مرحله فوق اگر هنوز عمری برای بیمار باقی مانده و زنده بود، چیزی به او نگویید تا با خیال راحت بمیرد. تذکر 1) حتماً قبل از سفر مصر خودتان تعداد موهای گردن خر را بشمارید که فرد بیمار تقلب نکند. 2) مواظب باشید که مارمولک، دست و پا نداشته باشد تا آموزش با حوصله و زمان بیشتری انجام شود. پروفسور شیمپال فوق تخصص حوصله حرف س بخش اول سابیدن: عملی که روی کشک انجام می­شود. ساده دل: کسی که دلش خشخاشی نباشد. سادیسم: مکتب ساده زیستان ساربانگ: آواز نوعی پرنده است به نام سار. ساربان: نگهبان سار. سازشکار: کسی که آلات موسیقی شکار می­کند. سازشکاری: سازِ شکاری؛ نوعی ساز است که با آن تیراندازی می­کنند. سازگاری: سازی که در گاری می­نوازند. سازمند: کارمند واحد موسیقی ساس: به احساس نصفه و نیمه گفته می­شود. سالاد: آنکه هر سال می­آید. سالبه: سال به، سالی که بهتر است. سالگرد: سالی که برمی­گردد به اول؛ سال گردان: وسیله گردش سال. سالوس: کسی که هر سال خودش را لوس می­کند. سانسور: آن سار سور دادن. سپری: چیزی را به سپر ماشین­ها مالیدن، مثل سپری کردن اوقات فراغت. سبیل: همان سی بیل است. ستوران: رستورانی که در آن گوشت خر می­پزند. سخنور: آنکه با سخن ور می­رود. سردار: آنچه و آنکه سر دارد. سردبیر: «بیر» به زبان ترکی به معنای «یک» است؛ یک چیز سرد. سردرآوردن: به معنای به دنیا آمدن است مگر برای لاک پشت و حلزون. سردسیر: سیری که سرد شده باشد. سیرترشی تگری.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 10صفحه 11