مجله نوجوان 83 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 83 صفحه 5

مراقبت نامحسوس ! در این که سگها در وفاداری بی نظیرند هیچ کس تردیدی ندارد اگر به وفاداری آن ها حس مسؤولیت هم افزوده شود ، دست به کار های خارق العاده ای می زنند که شگفتی ساز می شوند . دیزی اسمیت دو ساله یک روز از غفلت مادر و پدرش استفاده کرد و به دور از چشم آن ها از خانه بیرون آمد خانة آن ها در ایالت ایندیانای آمریکاست و در نزدیکی اش جنگلی بزرگ و انبوه قرار دارد . دیزی به طرف جنگل به راه افتاد و قبل از این که پدر و مادرش متوجه غیب او شوند ، وارد جنگل شد . « تندر » سگ شکاری خانوادة اسمیت احتمالاً با دیدن دیزی کوچک که تک و تنها به طرف جنگل می رفت . حس کرد که اتفاق ناخوشایندی در جریان است ، به همین دلیل به دنبال او به راه افتاد . مدت زیادی نگذشت که پدر و مادر دیزی متوجه غیبت دختر کوچکشان شدند و اطراف خانه را به دنبال او جستجو کردند . بعد از گذشت یکی دو ساعت پلیس هم وارد ماجرا شد و حتی همسایه ها هم دست به کار شدند . 13 ساعت بعد در حالی که گروه جستجو کم مانده بود ناامید شود ، در نزدیکی رودخانه ای درمیانه های جنگل ، جای پا های کوچکی در کنار چای پای یک سگ دیده شد . گروه جستجو رد پاها رادنبال کرد و چند لحظه بعد دیزی کوچک و تندر را در حالی که نشسته بودند و رودخانه را تماشا می کردند پیدا کرد . آن ها 5/2 کیلومتر از خانه فاصله داشتند . تندر در تمام این مدت حتی یک لحظه هم دیزی را تنها نگذاشته بود . دلی کوچک در جسمی بزرگ ! حتی تصوراین که یک گاومیش بتواند حیوان دست آموز باشد هم ، سخت است اما اگر کسی پیدا شود که تمام وقتش را با یک گاومیش کوچک بگذراند و روزی چهار بار با دست های خودش به او غذا بدهد حتما آن گاومیش برای او یک حیوان دست آموز مهربان خواهد شد . بد نیست بدانید که این اتفاق افتاده است . بیانکا گاومیش بدشانسی است چون مادرش در لحظه تولد او را رها کرد و رفت . از طرفی گاومیش خوش شانسی است چون کسی مثل کاترین آیستون پیدا شد که مراقبت از او را به عهده بگیرد . کاترین 15 ساله ، توجه زیادی به او داشت و روزی 4 بار با دست های خودش به او غذا می داد . مادر کاترین می گوید : « کاترین آن قدر به این حیوان محبت کرد که گاومیش کوچک حتی لحظه ای خودش را ازاو جدا نمی کرد . وقتی کاترین دوچرخه سواری می کرد به دنبال دوچرخه اش می دوید وقتی در دریاچه شنا می کرد او هم خودش را به آب می انداخت . وقت هایی که هم که کاترین توی خانه بود جلوی در می ایستاد وپوزه اش را به در می مالید . گاهی هم در را باز کرد و می آمد تو ! » بیانکا اکنون 250 کیلوگرم وزن دارد و طبیعتاً نمی شود مثل دوران گوسالگی اش با او شوخی کرد . مادر کاترین می گوید : « محبت کردن های او دیگر دردناک شده ! وقتی میخواهد پوزة بزرگش را به ما بمالد ، احتمال دارد باعث صدمه دیدنمان شود . » چارة دیگری جز این نبود که او را به چراگاه بفرستند . با این حال هنوز هم کاترین را فراموش نکرده . هر وقت کاترین با دوچرخه اش از حوالی چراگاه عبور می کند . او هم آن طرف پرچین به دنبال دوچرخه می دود .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 83صفحه 5