مجله نوجوان 151 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 151 صفحه 10

چاپارخونه پانادون نمک در نمکدان شوری ندارد بله عزیزان بابا ! نمک در نمکدان شوری ندارد ، دل من پیرمرد هم طاقت دوری ندارد ، لذا برای من نامه بنویسید امّا نامه های درست و حسابی بنویسید . پاسخ مسابقة انیمیشن را هم دیگر ننویسند که برندگانش معلوم شد رفت پی کارش ! نامه های عجیب و غریب هم ننویسید . ما با همین نامه های معمولی بیشتر خوشحال می شویم . نامه های عجیب و غریب یعنی چی ؟ الان می گویم . مثلاً همین نامه : یک نامه مشکوک یک نامه برای ما آمده است که هیچ مشخّصاتی از فرستنده در آن موجود نیست ، تمبر اصفهانی دارد و مهر ادارة پست تهران روی آن خورده است امّا اثری از نام فرستنده در آن موجود نیست . این مخاطب گرامی لطف کرده اند و برای ما پاسخ جدول را فرستاده اند . درسا مؤمنی خواه از تهران خانم درسا مؤمنی خواه ، داستان نویس هستند ، البته داستانی که برای ما فرستاده اند یک رمان کامل است و برای چاپ کردن آن جای کافی نداریم . از طرفی این دوست خوب ، یک داستان کوتاه هم نوشته اند به اسم دخترک و پسرک خوشبخت که ما آن را در همین جا چاپ می کنیم : یه روزی روزگاری یه عروس و داماد بودند . داماد به دنبال عروس اومده بود که دید دست عروس یه عروسکه . عروس گفت : خیلی دوستش دارم . می خوام با خودم بیارمش . داماد گفت : اشکالی نداره . و بعد ماشین کوکی اش رو از توی جیبش درآورد و هر دو به سمت یه زندگی خوب راه افتادند . یه روز ، دو روز ، یه ماه ، دو ماه ، بالاخره یه سال با هم بودند اما روزی دخترک برای رفتن به خونة مادر و پدرش آماده شد و پسرک هم برای رفتن به محلّ کار . اونا هر کدوم سوار تاکسی جداگانه ای شدند و با هم خداحافظی کردند ، برای آخرین بار ! چون اون روز هر دو با هم تصادف کردند و . . . . دخترک و پسرک خوشبخت

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 151صفحه 10