مجله نوجوان 211 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 211 صفحه 32

رؤیای یک دلفین باغهای کاغذی فاطمه سالاروند باغهای کاغذی رؤیای یک دلفین سرجیو بامباران ترجمه: مهدی شهشانی نشر قو «در زندگی، زمانی فرا می‏رسد که جز رفتن به یک راه خاص، راه دیگری باقی نمی‏ماند.» کتاب «رؤیای یک دلفین» با این جمله پایان می‏یابد. در تمام کتاب با سطرهای درخشان و جملات کلیدی زیبایی از این دست روبه رو می‏شویم. این داستان دربارۀ زندگی دلفین جوانی است که نمی‏خواهد شبیه دلفینهای دیگر باشد. او به این درجه از تفکر رسیدهکه بداند در زندگی چیزهایی فراتر از ماهی گرفتن و خوردن و خوابیدن وجود دارد که باید به آنها پرداخت! یه گمان من این نوع نگاه و این طور فکر کردن، بنای بسیاری از تصمیمهای مهم زندگی است. تصمیمهایی که می‏تواند جریان زندگی کسی را کاملاً عوض کند و مفهوم تازه‏ای را به آن ببخشد. این گونه است که «دانیل» دلفین جوان، روزها در این فکر بود که بر موج سوار شود و به دنبال سرنوشت سعادت بار خویشتن برود. «... یک روز عصر، وقتی از موج سواری بازگشت، میشائیل بنیامین دلفین که بهترین دوستش بود، پرسید: اصلاً معلوم هست چه کار می‏کنی؟ چرا زندگی خود را با موج سواری به بازی گرفته‏ای؟ می‏خواهی چه چیزی را ثابت کنی؟» - ابداً نمی‏خواهم چیزی را ثابت کنم. فقط می‏خواهم بدانم که می‏توانم چه چیزهایی را از دریا و از موج سواری یاد بگیرم. این تمام آن چیزی است که مورد نظر من است. - امان از تو دانیل! آخر ناسلامتی تو دلفین هستی! خیلی از دلفینها گمان می‏کنند که دیر یا زود خودت را به کشتن خواهی داد. روی موجهای کوچک سواری کردن خیلی مفرّح است و ما وقتی بچه بودیم این کار را می‏کردیم ولی تو پایت را از حدّ معمول فراتر گذاشته‏ای. اصلاً چرا به جای آن که وقت خودت را این طوری تلف کنی، ماهی نمی‏گیری؟ دانیل دلفین خیره به رفیق قدیمی خود نگریست و پس از کمی سکوت گفت: «میشائیل، نگاهی به دور و برت بینداز. دنیای ما پر از دلفینهایی شده است که هر روز صبح تا شب فقط ماهی می‏گیرند. آنها دیگر اصلاً وقت ندارند رؤیای خود را تحقق ببخشند. آنها به جای آن که ماهی بگیرند تا زندگی کنند، دارند زندگی می‏کنند تا ماهی بگیرند.» پیدا کردن چنین آدمهایی اصلاً کار سختی نیست. کافیست کمی به دور و برتان نگاه کنید تا به تعداد بی‏شمار از این آدمها ببینیدکسانی که هرگز فرصتی برای فکر کردن، نوع دیگر زندگی کردن و تحقق رؤیاهای کودکی‏شان ندارند امّا دانیل دلش نمی‏خواهد مثل دیگران زندگی کند و بعد هم بی‏آن که چیزی از مفهوم واقعی زندگی فهمیده باشد، بمیرد. او در تفکراتش، از همنوعانش چند سال نوری جلوتر است. دریا براو نور آگاهی تابانده و او مطمئن است که می‏تواند رؤیاهایش را برآوردهسازد و آن رؤیا مفهوم واقعی زندگی را به او نشان می‏دهد. نویسندۀ این کتاب، «سر جیو بامبارن»، در سال 1960 در پرو به دنیا آمد. تحصیلاتدانشگاهیخود را در آمریکادنبالکرد.جستجو به دنبال موج کامل، این موج سوار ورزیده را به دور دنیا کشاند. امروز بامبارن نویسنده‏ای است که در لیما، پایتخت پرو زندگی می‏کند. کتابهای دیگر او ساحل رؤیاهای من(1999) است که جزو پرفروشترین کتابهادرآلمان بوده و بادبان سفید (2001). خواندن این کتابها و به خصوص «رؤیای یک دلفین» را به شما توصیه می‏کنم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 211صفحه 32