نگاه تو
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1393

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : مهدیزاده، محمدرضا

نگاه تو

نگـاه تـو


‏ ‏در دامنۀ نگاه تو‏

‏همراه با پرنده هایی زلال‏

‏آواز خوان‏

‏از محلۀ ابرها‏

‏گذشتیم‏

‏و با دستهایی کبود‏

‏طنین ترانۀ دریا را‏

‏بر سقف دنیا ‏

‏نوشتیم‏

‏و در تالارهای آفتابی آسمان‏

‏با نخستین انسان‏

‏با نخستین صدا‏

‏آشنا شدیم‏

‏ماه بر شانه های کوهستان‏

‏خواب بود‏

‏حنجره هامان‏

‏ از پرسشی غریب می سوخت‏

‏سطر سطر خیابانها‏

‏پر از سیاه مشق سراب بود‏

‏ما با تو‏

‏در باغهای آتش روییدیم‏




‏و در کنار پرچین های باران خورده‏

‏برای درختان شهید‏

‏شعر خواندیم‏

‏و از پشت شیشه های تشنه‏

‏فطرت آبی نیلوفران را‏

‏لمس کردیم‏

‏ما، در کلبه های سادۀ دلتنگی‏

‏زیستیم‏

‏ما با همۀ کلدان های شکسته ‏

‏گریستیم‏

‏در باران نیزه ها ‏

‏به عشق پناه بردیم‏

‏به اشک، به آه‏

‏به عاشقانی که یک روز‏

‏در داغترین تنهایی‏

‏خرقۀ خود را‏

‏به راه بخشیدند‏

‏قلبهای مبتلا‏

‏قلبهای مطّلّا‏

‏از ما فاصله گرفتند‏

‏جمال آن جهانیِ اطلسی ها‏

‏ندیدند‏

‏تو را ندیدند‏




و یک شب که خواب‏

‏پلکهایمان را سنگین کرده بود‏

‏سبکبال از پلّکان صبح ‏

‏بالا رفتی‏

‏و درهای فردا‏

‏به روی ما بسته شد‏

‏کاش می شد یکبار‏

‏فقط یک بار دیگر‏

‏زیر چتر سپید نگاهت‏

‏بیتوته کرد‏

‏آنوقت می توانستیم باز‏

‏از کبوترها سبقت بگیریم‏

‏از شاخ گوسفندان‏

‏سیب بچینیم‏

‏و گل بشنویم‏

‏ از درختان تازه‏

‏در باغهای قدیم‏

‏ تو رفته ای‏

‏ردّ پای تو بر رودها جاری ست‏

‏از این راه زلال ‏

‏برنمی گردیم‏

‏محمد رضا مهدیزاده‏

‎ ‎