مجله نوجوان 184 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 184 صفحه 15

21 مرداد شوراي شهر كلي از اين كار ما ناراحت شد و گفت رنگ سبز بيشتر به نيمكت پارك مي آمده است و ما سليقه نداريم . بنابراين ما هم براي رفع اين كدورت ها مجبور شديم تينر فوري بدهيم دست همكاران اجرايي مان و خواهش كنيم كه رنگ صورتي كل نيمكت ها را پاك بنمايند . 22 مرداد اين مردم هم ما را كشتند از بس گفتند خيابان فلان مثل قبرستان مي ماند ! بابا چقدر گير مي دهيد ؟ ! خيلي خوب ! همين امروز و فردا سراغ خيابان شما هم مي آييم و . . . . ! ببخشيد مثل اينكه ديگر بودجه مان تمام شده است . مگر اين كارگر هاي بكن و خراب كن كم پول مي گيرند ؟ ! تازه مواد و مصالحي هم كه خرجتان كرديم به كناري و فداي سرتان ، به جان خودم نباشد به جان خودتان هيچ سالي به اندازه امسال و دوره بنده همكاران احداثاتي و زيبا سازي فعال نبودند و اين ها همه اش به خاطر اين است كه ما عاشق خدمت كردن به مردم هستيم . حالا زياد هم غصه نخوريد . سال آينده كه بودجه آمد ، سراغ قبرستان شما هم مي آييم . از قديم و نديم گفته اند عجله كار شيطان است ! فعلا ما هم برويم يك استراحتي بكنيم بعد از اين همه خدمت رساني . . . . . سينا به منش در حاشيه ديدن چشم كه مي بندي ديگر چه فرقي مي كند به كدام سو بنگري ؟ از هر سو كه نگاه كني نديدن نديدن است شمع براي عاشق شدن سوختن بايد آموخت حديث ديرينه پروانه و شمع در زمانه ما شمع ها مهتابي و نئون شده اند عشاق سرشكسته بر مي گردند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 184صفحه 15