مجله نوجوان 162 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 162 صفحه 4

حاجی فیروزه و سالی یه روزه گلهای بابا سلام! از قدیم گفتهاند گهی زین به پشت و گهی پشت به زین. یعنی یکسال تمام شما برای ما نامه نوشتید، حالا یک بار هم ما برای شما نامه بنویسیم. البته در این ضرب­المثل که به کار بردیم یک مشکل فلسفی وجود دارد و آن این است که من نمی­دانم الان زین هستم یا پشت هستم. حالا زین بودن یا پشت بودن فرقی نمی­کند و همه این است که این دفعه نامة خود من در این صفحه چاپ می­شود تا شما ببینید و اگر از احوال این حقیر سراپا تقصیر پرسان می­کنید باید بگویم که ملالی نیست جز دوری شما و اعصاب­نوردیهای این آقای اعصاب نورد که یکسال تمام اعصاب ما را نودریده است. البته ما هِی بزرگواری کردیم و هیچی نگفتیم، دیدیم این بابا نه تنها حرمت موی سپید ما را نگه نمی­دارد بلکه هر هفته یک چیز دیگر هم بر می­دارد توی آن صفحة یخ و بی­نمکش می­نویسد که مثلاً زیر آب ما را پیش آقای سردبیر زده باشدامّا از آنجا که من یعنی بابا پانادون این موها را در آسیاب سپید نکرده­ام و ملحفة رختخوابم هم رنگ نمی­دهد، می­خواهم در اینجا دست این آقا را برای شما رو کنم؛ پس با من بشمارید: 1- آقای محترم اعصاب­نورد! شرارت یاد دادن و ذلّه کردن پدر و مادرها هم شد شغل؟ صد رحمت به سوفسطاییها! آدم خوب است که نانش را از راههای حلال به دست بیاورد. فکر می­کنی کارهای شیطانی کردن هنر است؟ اگر راست می­گویی یک روز مثل آدم زندگی کن ببینم بلدی! 2- شما یادت می­آید آن روز رفتی پیش آقای سردبیر و گفتی که من دکستاپ کامپیوترت را شلوغ کرده­ام؟ چرا جلوی دیگران پز الکی می­دهی؟ چرا دروغ می­گویی برادر من؟ شما اصلاً کامپیوتر نداری! در کلّ مجلّة دوست 2 تا کامپیوتر هست که یکی مال سردبیر است، یکی هم مال مدیر هنری است. به تو اینجا صندلی هم نمی­دهند که رویش بنشینی، آن وقت هی میایی و می­گویی کامپیوترم، کامپیوترم؟ تو را دم درِ مجلّه هم به زور راه می­دهند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 162صفحه 4