مجله کودک 430 صفحه 40
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 430 صفحه 40

بهت که گفتم، هر وقت صاحب­اش پیدا شدم خودم بلافاصله بهت اطلاع می­دم. اصلا من چاکرتم. بیا این انگشتر رو بردار و ببر و هرکاری می­خوای بکن.» سبحان: «مامان، میشه شما یه زنگ بزنین به محمودآقا و ببینین چی شده؟ درباره­ی اون انگشتره. نمی­دونم چرا این­قدر عصبانی بود.» مامان: «از ظهر تا حالا چند بار زنگ زدی؟ مگه بهت نگفتم اون بنده­ی خدا رو این­قدر کلافه نکن؟ خب حق داره دیگه.» سبحان: «اصلا فکر کنم بهتره که یه سری برم اون­جا و ببینم که...» سبحان: «وای نه، ای محمودآقای نامرد! آخرش هم کار خودتو کردی؟ محمودآقا محمودآقا... بیایین... کجایین؟» محمودآقا: «چیه سبحان؟ چرا داد و بیداد راه انداختی؟ کجا باید باشم؟ معلومه دیگه تو مغازه­ام. مشتری دارم. حالا زود بگو چکار داری؟» سبحان: «آخه این درسته؟ این انسانیه؟ این وجدانیه؟ چرا خط سوم نوشته­ی منو بریدین؟ تازه پشت تلفن، عصبانی هم می­شید؟» محمودآقا: «اگه عصبانی شدم و تند حرف زدم ببخشید. اما خودت انصاف بده. از ظهر تا حالا نفس منو بریدی پسر. چقدر تلفن می­زنی؟ الان هم صدای مشتری­هایم در میاد. بزار اول اونارو راه بندازم تا بعد مفصل با هم صحبت کنیم. در ضمن آدم­ها برای کار خوبی که انجام می­دن هیچ وقت اسم مژدگانی رو نمی­آرن. بیا تو... خب حالا دیگه سرم خلوته و در خدمت شما هستم.» سبحان: «می­گم­ها، اگه یه وقت صاحب این انگشتره پیداش نشه خیلی خوبه­ها، اون وقت می­تونم... همه­ی این شکلات و بیسکویت­ها رو ازتون بخرم.» محمودآقا: «چه صاحب انگشتره پیدا بشه و چه پیدا نشه، اون چیزی که واضحه اینه که... تو صاحب­اش نیستی. نه؟ اگه چیزی رو پیدا کنیم و نتونیم صاحب­اش رو پیدا کنیم دلیل این نمی­شه که ما خودمون می­تونیم صاحب­اش بشیم، نه؟ من فکر می­کنم بهترین کار اینه که کار خوبی رو که شروع کردی، خوب هم تمومش کنی، نه؟» نام هواپیما: یوکوسوکا مدل 11 Õ کشور سازنده: ژاپن Õ موتور: سه موتور راکتی تیپ 4

مجلات دوست کودکانمجله کودک 430صفحه 40