مجله کودک 455 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 455 صفحه 16

مجیدشفیعی نقطهکورمامانبزرگ قسمتدوم خاله میگفت: خیلی چیزها روبروی ما هستند که ما خوب نگاهشان نمیکنیم. مامان بزرگ بعضی وقتها از کارهای خودش خندهاش میگرفت. تورجِ بینوا هم کیفش قاطی پاتی میشد و گریه میکرد. مامان همیشه به مامان بزرگ میگفت: تورج هیچ چیزی را برنمیدارد. شما خودت حواست را جمع کن. مامان بزرگ میخواست به یک خانه جدید برود. چند روزی مهمان خانه ما شد. بابا میخواست یک خانه بزرگ برایش بگیرد. مامان بزرگ میگفت: توی این آپارتمانها دل آدم میگیرد. باید خانه حیاط داشته باشد. بابا به دنبال یک خانه حیاطدار بود با کلی درخت. مامان بزرگ بعضی وقتها توی خواب با درختها حرف میزد. یک روز ما رفتیم به پارک و از آنجا هم به یک ساندویچفروشی تا ناهار بخوریم. تورج خیلی ساندویچ دوست Õ نام کشتی: فتاهیلا Õ کشور سازنده: هلند Õ نوع: ناو محافظ Õ تعداد خدمه: 89 نفر Õ طول و عرض: 84 در 11 متر Õ سلاح اصلی: یک توپ DP- یک توپ 40- دو توپ 20- سه دسته اژدرافکن

مجلات دوست کودکانمجله کودک 455صفحه 16