مجله خردسال 35 صفحه 17
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 35 صفحه 17

مترسک هاپو پرنده شاخ بزی گاو بزی یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. تازه دوتا شاخ کوچولو درآورده بود و دلش می­خواست به هر کس و هر چیز که می­ر­سد شاخ بزند. یک بار، با شاخ محکم به لانه­ی زد. خیلی عصبانی شد و شروع کرد به واق واق کردن. پا به فرار گذاشت و رفت به طرف درخت گوشه­ی حیاط. بعد با شاخ محکم به آن زد. لانه­ی لرزید و لرزید. خیلی عصبانی شد و شروع کرد به جیک جیک کردن. پا به فرار گذاشت و رفت به طرف مزرعه. وسط مزرعه ایستاده بود. شاخش را محکم به زد. خیلی نــاراحت شد. چیـزی نمانده بود بیفتد زمین. همه، از این­که شاخ درآورده بود ناراحت بودند، اما خودش خیلی­خیلی خوشحال بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 35صفحه 17