مجله خردسال 41 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 41 صفحه 5

تن­کوچولو بدجوری می­لرزید و مورمور می­شد. فکر می­کـرد: «اگر هیولا مادر عزیزم را بکشد؟ اگر مرا با خودش ببرد؟...» دندان­هایش به هم خورد. ناگهان هیولا چوب بلندی را که در دست داشت به طرف آسمان گرفت. صدای وحشتنــاکی شنیده شد و یک پرنـده­ی سفید توی آسمان فریادی کشید و لابه­لای علف­هـای نزدیک آن­ها افتاد. و کوچولو فهمید که هیولا چه­قد رخطرناک است.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 41صفحه 5