مجله خردسال 42 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 42 صفحه 19

گفت:«مواظب باش خود خراب نشود.» مشغول جویدن نخ شد و بعد از مدتی نخ پاره شد و باد را با خودش برد. بالای بالا. و و هر کاری کردند نتوانستند را بگیرند. خیلی ناراحت بود. گفت:«غصه نخور.بیا با هم یک دیگر درست کنیم.» گفت:«من دیگر کاغذ رنگی ندارم. چسب هم ندارم.» گفت:«من یک عالمه کاغذ رنگی دارم.» گفت:«من هم چسب و قیچی دارم!» خندید و گفت:«من هم درست کردن را بلد هستم.» دوید و رفت و کاغذ رنگیهایش را آورد. هم چسب و قیچی را آورد و همه با هم مشغول کارشدند. به و یاد داد که چه طوری یک درست کنند. آنها با کمک هم بزرگترین و قشنگترین را درست کردند و برای هوا کردن آن به جایی رفتند که نباشد!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 42صفحه 19