باد و فرفره
رودابه حمزهای
فرفرهمو دادم به ماه ماه آن را تکه پاره کرد هر تکه از هر فرف مو لباس یک ستاره کرد
فرفرهمو دادم به ابر
آن را گرفت و بو کشید
وقتی دیدش که غنچه نیست روی سرش پتو کشید
هوهوهو باد که آمد
فرفرهمو دادم به باد
آن را گرفت و زود دوید با سرعت خیلی زیاد
دیدم که باد و فرفره
خوشحال و شاد بازی میکرد فرفره هم خوشحال و شاد
تو دست باد بازی میکرد
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 65صفحه 10