مجله خردسال 65 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 65 صفحه 22

مورچه­ی من سرور کتبی مورچه­ی من مریض بود. دلش درد گرفته بود. یک دانه شکر به او دادم. نخورد. چشم­هایش را بست و دیگر تکان نخورد. زدم زیر گریه. خدا گفت: «گریه نکن! او پیش من است.» گفتم: «دلش هنوز درد می­کند؟» خدا گفت: «نه، دل او خوب خوب شده است.» باز هم گریه کردم. گفتم: «چه کار کنم؟ حالا تنها هستم.» خدا مورچه­ی دیگری برای من درست کرد. مورچه­ای که ریز و زرد و قشنگ بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 65صفحه 22