پیدایش کردم! خواب لاکپشت را پیدا کردم...
هم گرم است و هم نرم، اما چه قدروول میخورد.»
در همین موقع کلاغی از راه رسید و محکم به سر گربه نوک زد.
گربه فریاد کشید: «آخ، وای، خواب لاکپشت عجب نوکی دارد. نوک
نیست، چنگال اژدهاست.» کلاغ دوباره به سر گربه نوک زدو گفت: «قار... قار...
چشمم روشن... حالا دیگر دنبال جوجههای منی؟» گربه از درخت پایین دوید و پا به فرار گذاشت.
الاغ هنوز داشت روی تاقچه را میگشت که گربه نالهکنان از راه رسیدوگفت: «نگرد! نگرد! خواب لاکپشت پشمک ندارد. چنگال اژدها دارد.» گربه آنقدر جیغ و داد کرد که گلبانو از خواب پرید و با عصبانیت داد کشید: «این وقت شب چه خبر شده؟» الاغ گفت: «دنبال خواب لاکپشت میگردیم.»
گلبانو پرسید: «خواب لاکپشت؟ خواب لاکپشت دیگر چیست؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 116صفحه 5