مجله خردسال 118 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 118 صفحه 18

مادر، و و و خرید. کوچولو پرسید: «همه­ی اینها را باید بخورم؟» مادر خندید و گفت: «نه جانم! من با اینها می­پزم. تو را باید بخوری.» وقتی خرید مادر تمام شد، کوچولو پرسید: «مادر جان! برایم می­خرید؟» مادر گفت: «فراموش کردی خانم دکتر چه گفت؟! تو باید گرم بخوری. باعث می­شود که بیشتر سرفه کنی.» مادر و کوچولو به داروخانه رفتند و خریدند. وقتی آنها به خانه رسیدند مادر به کوچولو گفت: «بیا این­جا بنشین تا ببینی خوشمزه­ی تو چه طوری آماده می­شود.» مادر، و را شست و پوست کند. بعد آنها را خرد کرد و داخل ظرف ریخت. کوچولو و را هم به مادر داد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 118صفحه 18