مجله خردسال 118 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 118 صفحه 19

او کنار مادر ایستاد تا آماده شدن را تماشا کند. مادر، برای کوچولو هم خریده بود. کوچولو آب خیلی دوست داشت. بوی خوب توی خانه پیچید. این یعنی غذا آماده شده بود. یک گرم و خوشمزه. بعد از غذا نوبت به رسید. او فکر می­کرد تلخ است. کوچولو دلش نمی­خواست بخورد. اما وقتی یک قاشق از آن را خورد، دید که خیلی شیرین و خوشمزه است. شب وقتی که پدر به خانه برگشت، کوچولو نه سرفه می­کرد و نه بی­حال بود. او با خوردن یک لیوان آب ، ، یک ظرف گرم و دارو حالش خوب خوب شده بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 118صفحه 19