مجله خردسال 228 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 228 صفحه 6

جیرجیرک گفت:"من گرسنه ام! در خانه کمی آش دارم. تو هم می­خوری؟" کفشدوزک گفت:بله من هم گرسنه­ام." جیرجیرک آش آورد. بعد چند تا شاخه از دیوار برداشتند تا بتوانند با هم آش بخورند.کفشدوزک و جیرجیرک آن روز با هم آش خوردند و حرف زدند و خندیدند، مثل دوتا همسایه­ی خوب. شب شد. آن­ها از هم خداحافظی کردند تا به خانه­هایشان بروند. باد نیامده بود اما جیرجیرک و کفشدوزک، خودشان دیوار حیاط را برداشته بودند. این طوری خیلی بهتر بود.دوتا خانه، دوتا همسایه و یک حیاط بزرگ بزرگ!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 228صفحه 6