مجله خردسال 230 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 230 صفحه 4

لی­لی­لی­لی­حوضک لاله جعفری لی­لی لی­لی حوضک،آقا بزی دنبال خانم مرغه دوید و دوید تا رسید به حوضک.خانم مرغه بال و پرش را کند و گفت:«اینم حوضک، ای وای بزک! جوجه­ام آمد آب بخوره افتاد تو حوضک.» آقا بزی داد زد:«آهای جوجه­ای، عزیز دلی! کجا رفته­ای؟» جوجه­ای جیغ زد:«کمک،کمک...» جوجه کوچولو روی برگ نیلوفر از سرما می­لرزید. برگ نیلوفر توی آب فرو میرفت. خانم مرغه جیغ زد:«ای وای خدا! برگ نیلوفر نرود ته آب...» آقا بزی گفت:«نترس خانم، نترس جوجه­ای! آمدم کمک...» خانم مرغه اشک ریخت و گفت:«آقا بزی جان! زود بگو چه کار کنیم؟» آقا بزی گفت:«یک قایق، یک قایق بادبان­دار می­سازیم.» خانم مرغه گفت:«ای وای خدا! قایق­مان کجا بود؟بادبان از کجا بیاوریم؟» گربه که از آن جا رد می­شد گفت:«میو،میو،چی شده بگو؟» خانم مرغه گفت:«لی­لی لی­لی حوضک، جوجه­ام آمد آب بخورد، افتاد تو حوضک.» بعد گریه کرد و گفت:«ای وای خدا! برگ نیلوفر نرود ته آب ...»آقا بزی گفت:«گربه جانم!ما یک قایق میخواهیم.» گربه گفت:«میو، میو،به روی چشم !» ورفت پوست هندوانه­ای را که تخت خواب بچه­اش کرده بود،آورد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 230صفحه 4