مجله خردسال 230 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 230 صفحه 18

یک روز به و و گفت:«باید کاری کنیم تا به آرزویش برسد و به جنگل بیاید. گفت :« را با یک تور می­گیریم. و به جنگل میآوریم.» گفت :«نه ! بدون آب می­میرد.» گفت:«من یه کوزه خالی دارم.آن را پر از آب می­کنیم و را توی آن میگذاریم .» گفت:«نه! کوزه تاریک است و نمیتواند جنگل را ببیند.» با خوشحالی گفت :«من یک ظرف شیشه­ای دارم را توی آن میگذاریم و ظرف را پر از آب می­کنیم.» و با هم گفتند :«و را به جنگل می­آوریم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 230صفحه 18