مجله خردسال 233 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 233 صفحه 19

کمی علف خورد. کمی دوید، کمی نشست و خیلی زود حوصله­اش سررفت. پیش و و رفت و گفت:«حوصله­ام سر رفت. با من هم بازی می­کنید؟» گفت :«بله!» گفت:«تو دوست ما هستی.» گفت:«اگر همه با هم بازی کنیم بیشتر خوش می­گذرد.» آن روز ، و و و با هم بازی کردند،گردش کردند و با هم به مزرعه برگشتند. آن روز آن قدر به خوش گذشت که دیگر هیچ وقت تنهایی به دشت نرفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 233صفحه 19