مجله خردسال 275 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 275 صفحه 19

گفت: « آقای مزرعه دار چیزی گم کرده و حالا خیلی ناراحت است . » گفت: « ای وای ! ناراحت است ؟ باید کاری کنم . » این را گفت و به سرعت رفت توی خاک . کمی بعد ، به طرف خانه ی مزرعه دار رفت . همین موقع هم از راه رسید و بعد از او آمد . یک تکه استخوان با خودش آورده بود . ، یک تکه پنیر و ، یک دانه ی گندم . پرسید: « این چیزها را برای چه آورده اید ؟ » گفت: « شاید آقای مزرعه دار این استخوان را گم کرده است . من آن را پیدا کردم و برداشتم . » گفت: « شاید او این پنیر را گم کرده . من آن را پیدا کردم و برداشتم . » گفت:« شاید او این دانه ی گندم را گم کرده ، من آن را پیدا کردم و برداشتم . » خندید و گفت: « نه بابا جان ! او لنگه ی کفشش را گم کرده بود . آن را پیدا کرد و پوشید و رفت ! » و و ، نفس راحتی کشیدند و به لانه هایشان برگشتند . با استخوان و پنیر و گندم شان !

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 275صفحه 19