مجله خردسال 389 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 389 صفحه 5

یک روز سیاهه گفت:«بیا آواز بخوانیم! عرعر ...!» سفیده گفت:«نه بیا جفتک بیندازیم! عرعر ...!» - آواز! - جفتک! -آواز! - جفتک! این بکش آن بکش، از ده رفتند بیرون. رسیدند به یک گرگ گرسنه. گرگه آب از دهانش، شرب شرب میریخت پایین. انگار آبشار بود. الاغها خواستند فرار کنند که سفید گفت:«از اینطرف!» سیاهه گفت:«از آنطرف!» - از این طرف! - از آن طرف! - از این طرف! ... گرگه به آنها رسید و هولپی، سفید را قورت داد. سیاهه کنده شد و افتاد روی زمین. دوید و پشت یک درخت قایم شد. گرگه هر چه گشت او را پیدا نکرد. راهش را کشید و رفت. سیاهه خوشحال شد. حالا هر کاری دلش می خواست میتوانست بکند. یک روز گذشت، دو روز گذشت. سیاهه این طرف رفت. آن طرف رفت. جفتک انداخت. عرعر کرد. بعد سه روز گذشت. چهار روز گذشت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 389صفحه 5