
یکهو زد زیر آواز. آواز الاغ توی شهر پیچید:«گردنبند بخرید، گوشواره بخرید!» آدمها آمدند، گردنبند و گوشواره خریدند، اما به النگوها نگاه هم نکردند. طلا فروش یکی از النگوها را به الاغ داد و گفت:«این هم مزدت. برای النگوها هم آواز بخوان! لطفا!»
الاغ هم خواند:«النگو بخرید، آی النگو بخرید!» النگوها هم فروش رفت. طلافروش، طناب الاغ را باز کرد و گفت:«برو که حسابی عاقل شدی!»
الاغ خوش حال شد، النگویش را برداشت و رفت!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 390صفحه 6