مجله خردسال 8 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 8 صفحه 20

تازه از آب تنی برگشته بود. وقتی و و را دید جلو آمد و گفت:« سلام بر همگی!» گفت:«سلام! چرا یت را گذاشتی پشت لانه¬ی ؟» با تعجب به نگاه¬کرد و گفت:«من ؟ کی گفته این مال من است؟» پشت ایستاده بود و آنها را تماشا می¬کرد. و و و هر کدام چیزی می¬گفتند. هیچ کس نمی¬دانست این مال چه کسی است. گفت:«باید صبر کنیم تا جوجه¬ ها به دنیا بیایند.» گفت:«تا به دنیا آمدن جوجه¬ها چه کسی می¬خواهد مواظب آنها باشد؟» گفت: «من که اصلا حوصله ندارم ؟» گفت:« من هم باید به جوجه¬هـای خودم شنـا کردن یاد بدهم.» همین موقع سرو صدایی از بــالای به گوش رسید. این صدای بود که فریاد می زد: «کی لانه¬ی مرا برداشته ؟ کی بچه¬هـای مرا برده؟» که خیلی ترسیده بود از پشت بیرون آمد. می¬خواست فرار کند که و و و و جلوی او را گرفتند. گفت :«ای بد!» گفت : تو باید از کار بدی که کردی خجالت بکشی!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 8صفحه 20