مجله خردسال 143 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 143 صفحه 18

گفت: «ولی من مطمئن هستم که اگر این غنچه باز بشود، مثل من می­شود.» گفت: «ولی من از همه­ی شما زیباتر هستم. این غنچه شبیه من می­شود.» ، وزوزی کرد و روی غنچه نشست و گفت: «بیدار شو غنچه­ی قشنگ!» پر زد و روی غنچه نشست و گفت: «من می­دانم که تـو مثـل من هستی. زود بیدار شو تـا و و تو را ببینند.» آرام آرام از ساقه­ی غنچه بالا رفت و گفت: «ولی این غنچه­ی زیبا اگر باز شود، رنگ مرا خواهد داشت.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 143صفحه 18