مجله خردسال 207 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 207 صفحه 4

لاله جعفری حواسم کو؟ رویا کوچولو ماه و ستارههای نقاشیاش را نگاه کرد و گفت:«بهبه! حالا فقط آسمانش مانده.» بعد با خودش فکر کرد:«آسمانم آبی کم رنگ باشد یا آبی پر رنگ؟» بعد، قلممویش را کنار گذاشت و رفت تا آب رنگی لیوانش را عوض کند، اما لیوان از دستش افتاد و شکست. بابا گفت:«چرا این بچه حواسش را جمع نمیکند؟» مامان گفت:«رویا، حواست کجاست؟» رویا آهی کشید و گفت:« نمیدانم.» بابا گفت: «معلوم است، پیش اسباببازیهایش است!» رویا دوید توی اتاقش. اسباببازیهاش را زیر و رو کرد. این طرفشان را گشت، آن طرفشان را گشت ولی حواسش را پیدا نکرد. داد زد:«بابا، پس حواسم کو؟» بابا گفت:«من چه میدانم. حتما پیش کتاب قصههایت است.» رویا کتابهایش را ورق زد، دوتا، سه تا، ده تا، اما حواسش لای هیچ کدامشان جا نمانده بود. داد زد: «حواس من کجاست؟» بابا گفت: «این را باید از خودت بپرسی!» رویا از خودش پرسید: «حواست کو؟ هان؟!» اما جوابی نشنید و به آشپزخانه رفت. مامان داشت غذا درست میکرد. رویا گفت: «خوش به حالتان که حواس دارید!» مامان خندید و گفت: «خب، تو هم داری!» رویا گفت:« ولی من آن را گم کردهام.» مامان، رویا را بوسید و گفت: «نه جانم، گمش نکردهای. فقط یک ذره حواست پرت شده، همین!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 207صفحه 4