مجله خردسال 244 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 244 صفحه 22

پدر من... پدر من باغبان است. او در یک باغ میوه کار می­کند. خانه­ی ما در گوشه­ی آن باغ است. پدرم هر روز به درخت­ها آب می­دهد و از آن­ها مراقبت می­کند. من همیشه در باغ بازی می­کنم بعضی وقت­ها هم به پدرم کمک می­کنم و با هم درخت­های باغ را آب می­دهیم. وقتی میوه­های باغ می­رسند، پدرم آن­ها را می­چیند در جعبه­های مخصوص می­ریزد. آن وقت صاحب باغ می­آید و جعبه­های پر از میوه را به بازار می­برد تا آن­ها را بفروشد. پدرم هیچ وقت میوه­های بالای درخت را نمی­چیند. او می­گوید: «میوه­هایی که روی شاخه­های بالای درخت آمده­اند، سهم پرنده­های باغ هستند.» بعضی وقت­ها پدرم مرا روی دوشش می­گذارد، آن وقت من مثل پرنده­ها میوه­های بالای درخت را می­چینم!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 244صفحه 22