مجله خردسال 253 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 253 صفحه 4

ناهار یا شام یکی بود، یکی نبود. یک روز خرگوش و سنجاب، مشغول بازی بودند که از پشت بوته­ها، سروکله­ی یک گرگ بزرگ پیدا شد. گرگ خیلی به آن­ها نزدیک شده بود و خرگوش و سنجاب راهی برای فرار نداشتند. گرگ به خرگوش گفت: «خب! اول تو را بخورم یا سنجاب را ؟» سنجاب گفت: «نه­نه خرگوش را نخور. او دوست من است.» گرگ گفت: «پس تو را می­خورم!» خرگوش گفت: « نه نه سنجاب را نخور.او دوست من است.» گرگ با بی­حوصلگی سرش را تکان داد و گفت: «من خیلی گرسنه­ام. یکی از شما ناهار من است، یکی هم شام من ! حالا خو د تا ن انتخاب کنید دلتان می­خواهد شام باشید یا نهار.» خرگوش گفت: «من فکر خوبی

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 253صفحه 4