مجله کودک 104 صفحه 28
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 104 صفحه 28

قصة دوست داستانهای یکقل، دوقل چهارقلوهای لجباز طاهره ایبد دعوا بود، دعوای شدید؛ توی خانة عروس خانمها. یعنی آن دو تا خواهر دوقلو، که یکی از آنها نامزد من بود و یکی نامزد محمدحسین. دعوا هم بر سر این بود که چه کسی جلوی ماشین عروس بنشیند. نامزد من گفت: «من جلو مینشینم؛ چون من از تو بزرگترم.» نامزد محمدحسین هم گفت: «به خاطر پنج دقیقه، تو بزرگتری؟ نه خیر، من و محمدحسین باید جلو بنشینیم، چون محمدحسین بزرگتر است.» بعد خواهر دوقلوها دعوایشان شد. نمیدانم اول شبنم، نسیم را نیشگون گرفت یا نسیم، شبنم را. خلاصه دعوا ادامه داشت تا بابا و مامان دوقلوها آمدند. بابای آنها گفته بود که بهتر است قرعهکشی کنند. قرعهکشی آنها شیر یا خط بود. نامزد من، شیر را انتخاب کرد و نامزد محمدحسین هم خط را انتخاب کرد. قرار شد بابای آنها سکه را بیندازد و اگر شیر رو آمد، من و نامزدم جلو بنشینیم و اگر خط آمد، محمدحسین و نامزدش. سکه را که انداخت خط آمد. آنها هم باز دعوایشان شد. بعد نامزد محمدحسین زنگ زد خانه ما و به محمدحسین ماجرا را گفت. آنها خبر نداشتند که ما هم توی خانه قرعهکشی کرده بودیم. آنها نباید این کار را میکردند. با تلفن نامزد محمدحسین همه چیز خراب شد. محمدحسین گوشی را که گذاشت، شروع کرد به جر زدن و گفت: «خب دیگر، ما جلو مینشینیم.» گفتم: «بیخود، بیخود، ما قرعهکشی کردیم، تمام شد.» محمدحسین گفت: «آن قرعهکشی قبول نیست. خانمها مقدمترند، قرعهکشی آنها قبول است.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 104صفحه 28