مجله کودک 144 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 144 صفحه 12

یه چند دقیقه­ای به خوبی گذشت. اما همان چند دقیقه بود. این جور وقت­ها به مشکل برخورد می­کنه و کم کم سر و صدای آدم بالا میره. مثل این دفعه که ... پای لادن روی خط بود اما می­گفت نیست و فقط نزدیکشه. بعضی بچه­ها معتقد بودند لادن سوخته، بعضی دیگه می­گفتند نه، هنوز نوبتشه. و همین طور بلند بلند جر و بحث می­کردیم که ... آقای همسایه:« آخرش هم نگذاشتید یه استراحتی بکنیم چقدر سر و صدا می­کنید؟» مسعود:« تقصیر لادنه. همش جر می­زنه.» لادن :« نخیر هم. خودش الکی میگه پای من رو خطه. ولی فقط نزدیکشه.» رضا: «آقا می­شه لطفاً شما داور ما بشید هر چی رای بدید ما قبول می­کنیم.» آقای داور با دقت مساله را بررسی کرد. آقای همسایه:« دختر خانم سوخته­ای ، برو کنار. شماها بازی بلد نیستید. حالا وایستید کنار و خوب تماشا کنید. بلکه یاد بگیرین.......» ما وایسادیم کنار و خوب تماشا کردیم. اما این قدر نگاه کردیم که خسته شدیم. آقاهه مگه ول می­کرد. هی بازی می­کرد و ما را توی بازی راه نمی­داد..... خاله اکرم و عمه اقدس که مدتی بود صدای ما را نشنیده بودند نگران شده بودند و آمده بودند ببینند چه خبره. خاله اکرم:«واقعاً که آقای ابراهیم. خجالت داره. بازی مال این بچه­هاست....» حرف­های خاله اکرم باعث شد آقای همسایه از بازی ما بیرون بره. چه خوب شد خاله اکرم آمد و مشکل­مان را حل کرد وگرنه ما که رویمان نمی­شد به آقاهه چیزی بگیم. اما فقط یه مشکل دیگه­ای پیدا کرده بودیم. خاله اکرم از ما اجازه گرفت یک کم با عمه اقدس لیلی بازی کنه. مشکل اینجا بود که نمی­دانیم چرا آن یک کم تمام نمی­شد. بعد از.... خاله اکرم، عمه اقدس بازی می­کرد، بعد از عمه، خاله. بعدش دوباره عمه، بعدش هم دوباره خاله، دوباره عمه، دوباره..... در سال 1960، موتور وسپای تزئینی در خیابان­های لندن به حرکت درآمد که 17 چرخ و 20 آینه بغل داشت. از آن زمان، نوع تزئین­های عجیب و غریب درباره موتورهای گازی و وسپا متداول شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 144صفحه 12